Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (6 milliseconds)
English
Persian
burnt almond
بادام سوخته
hard bake
بادام سوخته
praline
بادام سوخته
Other Matches
almond
بادام
scorched
سوخته
charred
سوخته
burned
سوخته
adust
سوخته
peanuts
بادام زمینی
groundnut
بادام زمینی
groundnuts
بادام زمینی
almond emulsion
شیره بادام
almond tree
درخت بادام
ground nut
بادام زمینی
peanut
بادام زمینی
monkey nut
بادام زمینی
cashew
بادام هندی
earth nut
بادام زمینی
sugared almond
نقل بادام
almond
درخت بادام
almond
مغز بادام
shelled almond
مغز بادام
parched with thirst
تشنه سوخته
he suffered at the stake
زنده سوخته شد
praline
اجیل سوخته
sugared almond
یابادام سوخته
empyreuma
بوی سوخته
caramels
قند سوخته
caramel
قند سوخته
burned lime
اهک سوخته
weatherbeaten
آفتاب سوخته
slag
فلزنیم سوخته
sweet oil
روغن بادام شیرین
shelled almond
بادام پوست کنده
pignut
یکنوع بادام زمینی
nougat
شیرینی بادام دار
peanut butter
خمیر بادام زمینی
The light bulb has burned out.
لامپ سوخته است
To be rebuffed .
دماغ سوخته شدن
coke
زغال سنگ سوخته
to smell something burning
بوی سوخته شنیدن
to taste burnt
مزه سوخته دادن
cokes
زغال سنگ سوخته
empyreumatical
مربوط ببوی سوخته
dander
سوخته وخاکستر شده
I can smell something burning.
بوی سوخته می آید
burnt sacrifice
قربانی سوخته یا سوختنی
Sienna
<adj.>
<noun>
رنگ قهوه ای سوخته
burned rug
قالی سوخته شده
ivory black
گرد سوخته استخوان
sunburn
افتاب سوخته کردن
empyreumatical
دارای بوی سوخته
parch
تفتیدن افتاب سوخته کردن
parches
تفتیدن افتاب سوخته کردن
i smell something burning
بوی چیز سوخته میشنوم
He was snubbed . He drew blank.
دماغ سوخته شد ( خیط وبور )
nutshell
پوست فندق و بادام و غیره مختصرا
ratafia
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
orgeat
شربت بهار نارنج با شیره بادام
ratafee
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
yorked
توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
caramelize
بصورت قند سوخته درامدن یادراوردن
spumoni
بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
spumone
بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
macaroons
نان شیرینی مرکب از شکر وزرده تخم مرغ و بادام
macaroon
نان شیرینی مرکب از شکر وزرده تخم مرغ و بادام
nitrobenzene
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
slivers
دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
inconsumable
سوخته نشدنی تمام نشدنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com