English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
English Persian
navigational grid بادزن کمک ناوبری
Other Matches
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
tacan نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
inertial navigation سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
fans بادزن
flabellum بادزن
fan بادزن
fanned بادزن
ventilatory بادزن
fanning بادزن
range deflection fan بادزن سمت
ventilators هواکش بادزن
ventilator هواکش بادزن
ventilators دمنده ها [دستگاه بادزن]
range deflection fan بادزن سمت و برد
ventilator دمنده [دستگاه بادزن]
fans دمنده ها [دستگاه بادزن]
fan blower بادزن مکانیکی یاماشینی
fan دمنده [دستگاه بادزن]
blower دمنده [دستگاه بادزن]
cooling fan دمنده [دستگاه بادزن]
blowers دمنده ها [دستگاه بادزن]
cooling fans دمنده ها [دستگاه بادزن]
universal drafting machine خط کش ناوبری
navigating bridge پل ناوبری
navigation ناوبری
dead reckonning ناوبری کور
electronic navigation ناوبری الکترونیکی
satellite navigation ناوبری ماهوارهای
inertial navigation ناوبری لختی
radio navigation ناوبری رادیویی
navigation light چراغهای ناوبری
celestial navigation ناوبری نجومی
bathymetric navigation ناوبری ژرفایافتی
aids to navigation کمکهای ناوبری
coasts ناوبری کرانهای
navigate ناوبری کردن
pilots راهنمای ناوبری
pilots ناوبری کردن
navigated ناوبری کردن
coast ناوبری کرانهای
navigates ناوبری کردن
piloted ناوبری کردن
navigating ناوبری کردن
pilot راهنمای ناوبری
pilot ناوبری کردن
piloted راهنمای ناوبری
aerial navigation ناوبری هوایی
navigational aids وسایل کمک ناوبری
navigational grid شبکه کمکی ناوبری
omega سیستم ناوبری امگا
tacan سیستم ناوبری تاکان
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
vector مسیر ناوبری هواپیما
dead reckonning tracer میز ناوبری کور
vectors مسیر ناوبری هواپیما
stellar inertial navigation ناوبری لختی ستارهای
day beacon برج ناوبری روز
air plot نقشه ناوبری هوایی
aeronautical chart نقشه ناوبری هوایی
hyperbolic navigation system روش ناوبری هذلولی
inertial navigation system سیستم ناوبری ماندی
aids to navigation وسایل کمک ناوبری
astro tracker وسیله ناوبری خودکار نجومی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
celestial navigation ناوبری بااستفاده از صور فلکی
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
visual flight پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
tactical air navigation رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
plotting chart نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص ناوبری هوایی
hyperbolic navigation ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
coasting ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
aeronautical information overprint اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
augmentation support set دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
day beacon برج ناوبری مورد استفاده درروز
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
situation indicator دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
shoran نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
radial شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radials شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
dead reckonning tracer وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
pseudopursuit navigation ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
pseudostereo ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
pursuit navigation ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
radar danning ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
plotting رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
meaconing گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com