Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
euroclidon
بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
Other Matches
rhaeto romanic
زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
north-east
شمال شرقی در شمال شرق
north east
شمال شرق شمال شرقی
northeast
شمال شرقی شمال شرق
north by cast
میان شمال و شمال شرقی
north-easterly
شمال شرقی
northeastward
شمال شرقی
northeastern
شمال شرقی
north easterly
شمال شرقی
northeaster
نسیم شمال شرقی
northeastern
مربوط به شمال شرقی
northeastward
بطرف شمال شرقی
fox grape
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
Oriental rug
فرش شرقی
[از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
tramontana
بادشمال درمدیترانه بادسرددرمجمع الجزایر
northing
عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
north north east
میان شمال و شمال خاور
northwest
شمال غرب شمال غربی
north-west
شمال غربی در شمال غرب
north west
شمال غرب شمال غربی
warsaw treaty
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
holarctic
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
eastward
شرقی
oriental
شرقی
levanter
شرقی
eastern
شرقی
levantine
شرقی
mongolian draw
کشیدن شرقی
bagnio
زندان شرقی
south-eastern
جنوب شرقی
southeast
جنوب شرقی
greek church
کلیسای شرقی
to lie east and west
شرقی غربی
orientalizing style
سبک شرقی
orientally
بسبک شرقی ها
turkish closet
مستراح شرقی
turkey bath
حمام شرقی
south eastern
جنوب شرقی
eastern hemisphere
نیمکره شرقی
dinghy
قایق هند شرقی
greek catholic
عضو کلیسای شرقی
byzantine
وابسته بروم شرقی
east end
قسمت شرقی لندن
Hindoo
سبک شرقی
[معماری]
laura
صومعه کلیسای شرقی
dinghies
قایق هند شرقی
eastermost
اقصی نقطهء شرقی
tussah
کرم ابریشم شرقی
southeastward
بطرف جنوب شرقی
tussore
کرم ابریشم شرقی
eastermost
شرقی ترین نقطه
easternmost
اقصی نقطهء شرقی
easternmost
شرقی ترین نقطه
southeaster
باد جنوب شرقی
tusseh
کرم ابریشم شرقی
southeaster
توفان جنوب شرقی
orientalism
عقاید یا سیاست شرقی
the old world
نیم کره شرقی
breezing
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
OCM
شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
breezes
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
soputheasternmost
در دورترین نقطه جنوب شرقی
breezed
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
archimandrite
رئیس دیر در کلیسای شرقی
breeze
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
southeasterner
ساکن نواحی جنوب شرقی
ORIA
اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
neo platonism
فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
ASEAN
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
Monaco
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
lascar
نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
Eastern design
طرح های شرقی
[مربوط به شرق آسیا ]
eastern european mutual assisstance trea
پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
joshua tree
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
golden horde
سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
north
<adj.>
شمال
north
شمال
northerly
شمال
north
در شمال
northwestern
شمال غربی
northerner
اهل شمال
northerners
اهل شمال
northbound
عازم شمال
north-east
شمال شرق
north western
شمال غربی
north west
شمال باختر
northeast
شمال خاوری
north wind
باد شمال
magnetic north
شمال مغناطیسی
north-western
شمال غربی
northwardly
سوی شمال
north
روبه شمال
north westerly
شمال غربی
north westerly
در شمال باختر
north-westerly
شمال غربی
north-westerly
در شمال باختر
northwest
شمال باختری
the north pole
قطب شمال
arctic
قطب شمال
North Pole
قطب شمال
northerly
به سمت شمال
north
باد شمال
north-west
شمال غرب
arcturus
نگهبان شمال
NW
شمال غربی
true north
شمال واقعی
true north
شمال جغرافیایی
true north
شمال حقیقی
ina northerly direction
سوی شمال
north-eastern
رو به شمال شرق
compass north
شمال مغناطیسی
grid north
شمال شبکه
north east
در شمال خاور
epsilon bootis
رایت شمال
north east
شمال خاور
compass rose
شمال نما
Libya
شمال افریقا
northern
ساکن شمال
north-eastern
از شمال خاوری
Ivy League
نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
northwester
باد شمال غربی
north-eastern
به سوی شمال شرق
upstater
اهل شمال استان
NW
مخفف شمال غرب
northernmost
دورترین محل در شمال
Flemish Mannerism
انقلاب شمال اروپا
northwards
بسوی شمال شمالا
Nordic
وابسته به شمال اروپا
northwardly
بطرف شمال شمالی
north easter
باد شمال خاور
norther
بیشتر بطرف شمال
northeaster
باد شمال خاوری
north wester
باد شمال باختر
Arctic Circle
مدار قطب شمال
ina northerly direction
بطرف شمال شمالا
northwester
طوفان شمال غربی
northward
بسوی شمال شمالا
smew
مرغابی شمال اروپاواسیا
compass north
شمال قطب نما
celestial north pole
قطب شمال عالم
rubicon
رودی در شمال ایتالیا
north light roof
بام شمال نور
magnetic north pole
قطب شمال مغناطیسی
ice foot
دیواره یخ درنواحی شمال
northwestwards
بطرف شمال غربی
low dutch
زبان شمال المان و هلندی
moor
اهل شمال افریقا مسلمان
moorish
وابسته به اهالی شمال افریقا
moored
اهل شمال افریقا مسلمان
moors
اهل شمال افریقا مسلمان
barbary
کشوران اسلامی شمال افریقا
polar
وابسته به قطب شمال وجنوب
lemmings
موش صحرایی قطب شمال
steelhead
ماهی ازاد شمال امریکا
narwal
نهنگ دریایی قطب شمال
uptown
واقع در محلات شمال شهر
arctic
وابسته بقطب شمال سرد
narwhal
نهنگ دریایی قطب شمال
lemming
موش صحرایی قطب شمال
narwhale
نهنگ دریایی قطب شمال
piedmont
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
The aircrafts was flying in a northerly direction.
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
inkberry
درخت خاص شمال شرق امریکا
laplander
اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
north-eastern
وابسته به شمال شرق ایالات متحده
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
troy
شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
white crappie
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
bald eagles
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
trouvere
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
declination
مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
bald eagle
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
Persian rug
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
Nahavand
شهر نهاوند
[در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
English style
[نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
Expressionism
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
new england
نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
gadwall
اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
azimuth
نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
Ditterling
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
gyrocompass
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
orientalize
خاوری شدن شرقی ماب شدن
south-east
جنوب شرقی سوی جنوب شرق
wimp
آدم دست و پا چلفته
[شمال آلمان]
[خفت آور ]
[اصطلاحات نوجوانان]
true track
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
jackrabbit
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
Hispano-Moresque
[سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
lapland
ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
blue law
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Indian summers
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
south east
جنوب خاوری جنوب شرقی
colombo plan
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
upstate
وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
arcturus
نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
baltic
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com