English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (40 milliseconds)
English Persian
pried بادقت نگاه کردن
pries بادقت نگاه کردن
pry بادقت نگاه کردن
gaze بادقت نگاه کردن
gazed بادقت نگاه کردن
gazes بادقت نگاه کردن
gazing بادقت نگاه کردن
Other Matches
keek باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
exhaust تمام کردن بادقت بحث کردن
exhausts تمام کردن بادقت بحث کردن
shim واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
attentive بادقت
careful بادقت
scrupulousy بادقت زیاد
squinny بادقت جستجوکردن
on guard <idiom> آگاه ،بادقت
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> خیلی بادقت
gloats نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
elaborate بادقت شرح دادن
elaborating بادقت شرح دادن
elaborates بادقت شرح دادن
elaborated بادقت شرح دادن
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> بادقت مراقب اطراف بودن
coddling بادقت زیاد بکاری دست زدن
coddles بادقت زیاد بکاری دست زدن
coddled بادقت زیاد بکاری دست زدن
coddle بادقت زیاد بکاری دست زدن
look at me بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
to plagiarize در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to crib در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to set eyes on نگاه کردن
to look daggers چپ چپ نگاه کردن
dirty look <idiom> چپ چپ نگاه کردن
to dwell on نگاه کردن
leered نگاه کج کردن
leers نگاه کج کردن
leer نگاه کج کردن
to look on with نگاه کردن
leering نگاه کج کردن
squint چپ نگاه کردن
see نگاه کردن
eying نگاه کردن
regards نگاه کردن
eye نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. چپ چپ نگاه کردن
eyes نگاه کردن
regarded نگاه کردن
stare رک نگاه کردن
regard نگاه کردن
squinny کج کج نگاه کردن
stared رک نگاه کردن
stares رک نگاه کردن
squints چپ نگاه کردن
sees نگاه کردن
to watch نگاه کردن
squinted چپ نگاه کردن
eyeing نگاه کردن
ogles نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
peer با دقت نگاه کردن
goggled چپ نگاه کردن گشتن
goggle چپ نگاه کردن گشتن
gapes خیره نگاه کردن
gapes باشگفتی نگاه کردن
gawks بی خیال نگاه کردن
gaped خیره نگاه کردن
glared خیره نگاه کردن
glares خیره نگاه کردن
gloats خیره نگاه کردن
glowed نگاه سوزان کردن
glare خیره نگاه کردن
gaping باشگفتی نگاه کردن
glow نگاه سوزان کردن
gloat خیره نگاه کردن
to look forward نگاه کردن انتظارداشتن
gloated خیره نگاه کردن
to look down با نگاه مطیع کردن
peeks زیرچشمی نگاه کردن
to look behind پشت سر را نگاه کردن
to look through ones fingers نگاه دزدانه کردن
glows نگاه سوزان کردن
gloating خیره نگاه کردن
to look a bout بهر سو نگاه کردن
gaping خیره نگاه کردن
goggling چپ نگاه کردن گشتن
stare خیره نگاه کردن
gawked احمقانه نگاه کردن
gawking بی خیال نگاه کردن
look about بهر سو نگاه کردن
to look at each other به یکدیگر نگاه کردن
peered با دقت نگاه کردن
peering با دقت نگاه کردن
peek زیرچشمی نگاه کردن
peeked زیرچشمی نگاه کردن
peeking زیرچشمی نگاه کردن
gawking احمقانه نگاه کردن
gawks احمقانه نگاه کردن
gaped باشگفتی نگاه کردن
glim نگاه اجمالی کردن
gape باشگفتی نگاه کردن
gorgonize خیره نگاه کردن
gawked بی خیال نگاه کردن
gawk احمقانه نگاه کردن
glower خیره نگاه کردن
glowered خیره نگاه کردن
to look at somebody askance به کسی چپ چپ نگاه کردن
glowering خیره نگاه کردن
glowers خیره نگاه کردن
stares خیره نگاه کردن
thumb one's nose <idiom> با تنفر نگاه کردن
to make eyes at عاشقانه نگاه کردن
gazing خیره نگاه کردن
gape خیره نگاه کردن
stared خیره نگاه کردن
to run through نگاه اجمالی کردن در
gazes خیره نگاه کردن
gazed خیره نگاه کردن
look up نگاه کردن مراجعهای
gawk بی خیال نگاه کردن
gaze خیره نگاه کردن
keek نگاه دزدانه کردن
skewing منحرف کج نگاه کردن
skews منحرف کج نگاه کردن
pry فضولانه نگاه کردن
pries فضولانه نگاه کردن
to stael a look دزدانه نگاه کردن
skew منحرف کج نگاه کردن
looked نگاه کردن نگریستن
to have a look at something بچیزی نگاه کردن
look نگاه کردن نگریستن
pried فضولانه نگاه کردن
looks نگاه کردن نگریستن
squinny زیرچشمی نگاه کردن
peep از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
celebrate نگاه داشتن تقدیس کردن
gazed چشم دوختن زل زل نگاه کردن
retains ابقاء کردن نگاه داشتن
to drink in with ones eyes بچشم خریداری نگاه کردن
leer از گوشه چشم نگاه کردن
celebrates نگاه داشتن تقدیس کردن
gawping مات و احمقانه نگاه کردن
to look one up and down بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
gazes چشم دوختن زل زل نگاه کردن
languishes باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languished باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
glowering اخم کردن نگاه خیره
teleview به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
leers از گوشه چشم نگاه کردن
gawp مات و احمقانه نگاه کردن
to d. into a book نگاه مختصر بکتابی کردن
gawped مات و احمقانه نگاه کردن
leering از گوشه چشم نگاه کردن
snoops نگاه تجسس امیز کردن
snooping نگاه تجسس امیز کردن
give someone a black look با خشم به کسی نگاه کردن
leered از گوشه چشم نگاه کردن
languishing باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
snooped نگاه تجسس امیز کردن
snoop نگاه تجسس امیز کردن
glower اخم کردن نگاه خیره
gaze چشم دوختن زل زل نگاه کردن
glowered اخم کردن نگاه خیره
gawps مات و احمقانه نگاه کردن
to look forward expectantly to the future با انتظار به آینده نگاه کردن
languish باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
retained ابقاء کردن نگاه داشتن
glowers اخم کردن نگاه خیره
keep tabs on <idiom> نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
celebrating نگاه داشتن تقدیس کردن
oeillade با کرشمه نگاه کردن غمزه
retain ابقاء کردن نگاه داشتن
retaining ابقاء کردن نگاه داشتن
gazing چشم دوختن زل زل نگاه کردن
to paint a rosy picture of something امیدوارانه به چیزی [موضوعی] نگاه کردن
glanced نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
gange باسیم نازک نگاه داری کردن
file در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
filed در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
to look at نگاه کردن به [نگریستن به] [به نظر آمدن]
peeping باچشم نیم باز نگاه کردن
glance نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
stares از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
glances نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
pretty to look at [to watch] زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
peeps باچشم نیم باز نگاه کردن
stare از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
peep باچشم نیم باز نگاه کردن
to make eyes at به چشم خاطرخواهی یاخریداری نگاه کردن
stared از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
to watch the clock [با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
peeped باچشم نیم باز نگاه کردن
To look fondly at someone . با نظر خریداری بکسی نگاه کردن
to look at somebody with contempt به کسی با اهانت [تحقیر آمیز] نگاه کردن
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
to count بشماره مردم یا سپاهی لشگر نگاه کردن
memorialize برسم یادگار نگاه داشتن یاداوری کردن
flash blindness کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com