English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (29 milliseconds)
English Persian
pried بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pries بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pry بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
Other Matches
shifting lever اهرم دسته دنده اهرم حرکت در سمت
towbar اهرم یدک کش اهرم پیش قطار
operating lever اهرم عامل اهرم کولاس
lever اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
levers اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
levers تبدیل به اهرم کردن
lever تبدیل به اهرم کردن
crowing اهرم
lever watch اهرم
crowbars اهرم
lever اهرم
handspike اهرم
crows اهرم
crow اهرم
crowed اهرم
levers اهرم
fulcrum اهرم
door-handle اهرم در
crowbar اهرم
handspike میله اهرم
handspike اهرم چوبی
interrupter arm اهرم پلاتین
linkage اهرم بندی
linkages اهرم بندی
trigger bar اهرم ماشه
double-leaf bascule bridge اهرم دولایهپل
draught arm اهرم کششهوا
feed lever اهرم دندانهچرخ
twin lever اهرم دوبل
interrupter lever اهرم پلاتین
lever arm بازوی اهرم
leverage اهرم بندی
tumbler lever اهرم واسطه
weaving pattern lever اهرم مجموعهموجدار
helm اهرم سکان
arm rest اهرم نگهدارنده
shipper اهرم ساعت
lever اهرم دستک
action lever اهرم حرکتدستگاه
helms اهرم سکان
adjusting lever اهرم متحرک
contact lever اهرم اتصال
gavelock اهرم اهنی
control lever اهرم کنترل
levers اهرم دستک
venturi fastening lever اهرم بستلوله
rockers اهرم فشارنده
floor jack اهرم فرعی
lever handle دستگیره اهرم
righting lever اهرم راست کن
rocker اهرم فشارنده
operating lever اهرم گرداننده
operating lever اهرم عملکرد
firing lever اهرم چکاننده
brake actuating lever اهرم ترمز
cantilever اهرم سگدست
safety lever اهرم ضامن
control lever اهرم فرمان
crank handle اهرم دستی
pivoted lever اهرم گردان
fork lever اهرم دوشاخه
hand lever اهرم دستی
single-leaf bascule bridge اهرم پلمتحرک
lever corkscrew اهرم دربازکن
lever kitchen-tap اهرم شیرآشپزخانه
points lever اهرم پلاتینی
push and pull lever اهرم دوبل
power-takeoff shaft اهرم شروعکار
handbrake lever اهرم ترمزدستی
gearchange lever اهرم تعویضدنده
front brake lever اهرم ترمزجلو
steering lever اهرم فرمان
fixed jaw اهرم ثابت
suspension arm اهرم نشانگر
frame push اهرم فشاردهنده
change lever اهرم تغییر دهنده
compound leverage floor jack اهرم بالابر ترکیبی
levers میله اهرم دسته
crank press پرس کششی اهرم
throttle hand lever اهرم دستی گازی
second class lever اهرم نوع دوم
adjustable lever اهرم قابل تنظیم
thread take-up lever اهرم بالا-پائینبرندهنخ
tholepin اهرم لوله توپ
righting lever اهرم راست کننده
lever میله اهرم دسته
third class lever اهرم نوع سوم
hand brake lever اهرم ترمز دستی
drop worm lever اهرم حلزونی سقوطی
first class lever اهرم نوع اول
tire lever اهرم نصب لاستیک
tiller اهرم سکان کشتی
tillers اهرم سکان کشتی
kick starter اهرم راه اندازنده
steering linkage اهرم بندی فرمان
push and pull lever اهرم پوش پول
manual lever control کنترل اهرم دستی
main control lever اهرم کنترل اصلی
starting lever اهرم راه اندازی
lever of the second order اهرم نوع دوم
thole چوب یا میله اهرم پارو
compound leverage floor jack اهرم بالابر قیچی شکل
leverage شیوه بکار بردن اهرم
reach rod اهرم کنترل از راه دور
torsion bar بار پیچشی اهرم تعلیق
flinders bar اهرم منع انحراف قطب نما
lever watch سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
roadwheel arm بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی
rocker arm اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
to interlock levers اهرم هارابهم پیوستن بدانسان که هرکدام راتکان دهندهمه باهم تکان می خورد
controlled stick steering دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
binders اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binder اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
to kick up با پا بلند کردن
lifting بلند کردن
elevates بلند کردن
elevate بلند کردن
lifts بلند کردن
erects بلند کردن
erecting بلند کردن
erected بلند کردن
erect بلند کردن
elevating بلند کردن
hoists بلند کردن
to throw up بلند کردن
throw up بلند کردن
heightens بلند کردن
heightening بلند کردن
hoist بلند کردن
upraise بلند کردن
exalt بلند کردن
exalting بلند کردن
exalts بلند کردن
walk off with بلند کردن
heists بلند کردن
heist بلند کردن
lift بلند کردن
heaved بلند کردن
heighten بلند کردن
heightened بلند کردن
hoisted بلند کردن
lifted بلند کردن
heave بلند کردن
soars بلند پروازی کردن
soared بلند پروازی کردن
hoists وسیله بلند کردن
soar بلند پروازی کردن
turn down <idiom> کم کردن صدای بلند
cranes وسیله بلند کردن
craned وسیله بلند کردن
craning وسیله بلند کردن
crane وسیله بلند کردن
lift fire بلند کردن اتش
hoist وسیله بلند کردن
steals بلند کردن چیزی
chairlift سردست بلند کردن
hoisted وسیله بلند کردن
chairlifts سردست بلند کردن
steal بلند کردن چیزی
hydraulic lift بلند کردن اب به نیروی اب
shoplifting بلند کردن جنس از مغازه
harangue باصدای بلند نطق کردن
harangued باصدای بلند نطق کردن
raise a dust گرد و خاک بلند کردن
haranguing باصدای بلند نطق کردن
vociferate با صدای بلند ادا کردن
hoists بلند کردن وسایل سنگین
bank کپه کردن بلند شدن
banks کپه کردن بلند شدن
hoisted بلند کردن وسایل سنگین
harangues باصدای بلند نطق کردن
pedestal بلند کردن ترفیع دادن
hoist بلند کردن وسایل سنگین
pedestals بلند کردن ترفیع دادن
to make a dust گردو خاک بلند کردن
to put forth بلند کردن نمایش دادن
sound off باصدای بلند صحبت کردن
long ball [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
lifted بلند کردن شریک رقص اززمین
lift بلند کردن شریک رقص اززمین
to pick up women <idiom> دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
ululate باصدای بلند ناله وزاری کردن
lifting بلند کردن شریک رقص اززمین
bite off more than one can chew <idiom> با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن
lay hands one someone دست روی کسی بلند کردن
craned باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craning باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
cranes باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
crane باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lifts بلند کردن شریک رقص اززمین
jabbed بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com