Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
English
Persian
differential ballistic wind
باد بالیستیکی فرضی
Other Matches
ballistic efficiency
کارایی بالیستیکی گلوله یاجنگ افزار بازده بالیستیکی
ballistic match
تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
ballistic coefficient
ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
assumed decimal point
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
assumed grid
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
ballistic conditions
شرایط بالیستیکی
ballistic missiles
موشک بالیستیکی
ballistic missile
موشک بالیستیکی
ballistic wind
باد بالیستیکی
ballistic trajectory
منحنی بالیستیکی
bow wave
موج بالیستیکی جلو
ballistic area
منطقه افت بالیستیکی
curve
منحنی نمودار بالیستیکی
curves
منحنی نمودار بالیستیکی
ballistic director
هدایت کننده بالیستیکی
curving
منحنی نمودار بالیستیکی
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
trajectory shift
انحراف مسیر سهمی گلوله ازمسیر استانداد بالیستیکی
thor
نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
titans
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titan
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
suppositional
فرضی
suppositive
فرضی
suppisitive
فرضی
assumptive
فرضی
hypothetial
فرضی
phantom line
خط فرضی
presumptive title
حق فرضی
hypothetic
فرضی
obligatory
فرضی
hypothetical
فرضی
presumptive
فرضی
assumed
فرضی
theoretical
فرضی
imaginary
فرضی
agonic line
خط فرضی
an imaginary line
خط فرضی
supposed
فرضی
notional income
درامد فرضی
line of scrimmage
خط فرضی تجمعی
implied trust
مسئولیت فرضی
hypothetical construct
سازه فرضی
hypothetical case
دعوی فرضی
suppositious
فرضی خیالی
persumptive death
موت فرضی
supposed death
موت فرضی
presumptive title
سمت فرضی
assumed name
نام فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
presumption of death
موت فرضی
presumed death
موت فرضی
theoretical competition
رقابت فرضی
hypostatic
اصلی- فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
dead reckoning
نقطه فرضی
dead reckoning
محل فرضی
supposition
فرضی انگاشتی
suppositions
فرضی انگاشتی
assumed azimuth
گرای فرضی
presumptive
فرضی احتمالی
assumed position
موضع فرضی
supposedly
بطور فرضی
assumed orientation
توجیه فرضی
arbitrary control
کنترل فرضی
assumed mean
میانگین فرضی
john done
اسم فرضی
presumption of death decree
حکم موت فرضی
implied malice
سوء نیت فرضی
hypothetico deductive method
روش فرضی- قیاسی
fictitious force
نیروی فرضی
[فیزیک]
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
rule of thumb
حساب تخمینی و فرضی
assumed grid
شبکه بندی فرضی
ideal
نمونه کامل فرضی
conceptual nervous system
دستگاه عصبی فرضی
hypothesis
قضیه فرضی نهشته
hypotheses
قضیه فرضی نهشته
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
agonic line
خط فرضی روی نقشه
intervening variable
متغیر فرضی رابط
presumption of the death decree
حکم موت فرضی
ideals
نمونه کامل فرضی
cone of scape
مخروط فرضی در اگزوسفر
warrant of presumed death
حکم موت فرضی
arbitrary control
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
lay line
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
graviton
واحد بنیادی فرضی گرانش
four yard line
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
assumed orientation
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
It is quite a hypothetical case .
این یک قضیه کاملا" فرضی است
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
Utopia
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
Utopias
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
data line
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
telegony
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
bomb release line
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobaric
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobar
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
point of fall
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
rhumb line
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
talweg
خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com