English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (14 milliseconds)
English Persian
cross wind باد جانبی
Search result with all words
controller سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
controllers سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
enhance واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhanced واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhances واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhancing واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
poll بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
polled بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
polls بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
handler بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
handlers بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
integrated ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
highway اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند
highways اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند
profile برش عمودی تصویر جانبی
profiled برش عمودی تصویر جانبی
profiles برش عمودی تصویر جانبی
profiling برش عمودی تصویر جانبی
rack فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racked فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racks فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracked فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracks فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
allocation برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocations برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
plotter وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
plotters وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
bundle بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
graphics پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
vendor کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendors کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
status کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
status ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
share استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
share برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
share سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shared استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
shared برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
shared سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shares استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
shares برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
shares سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
alien وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
supervisor ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
supervisors ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
integral وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
multiple معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند
universal کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
customer شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
customers شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
panel یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panel تابلوی عقب کامپیوتر که اتصالات به رسانههای جانبی مثل صفحه کلید
panels یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panels تابلوی عقب کامپیوتر که اتصالات به رسانههای جانبی مثل صفحه کلید
peripheral 1-وسایل جانبی که در کامپیوتر استفاده می شوند مثل چاپگر یا اسکنر. 2-
peripheral قطعه خارجی پردازنده مرکزی که حاوی خصوصیات جانبی است
peripheral رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
peripheral وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
peripheral وسیله مبدل سیگنالهای ورودی /خروجی و دستورات از کامپیوتر به قالب و پروتکل که رسانه جانبی بفهمد
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
peripheral UPC که نمیتواند دستورات را با سرعت طبیعی اجرا کند به علت رسانه جانبی کند
peripheral فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
peripheral بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
peripheral انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
peripheral مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
peripheral دستگاه جانبی
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signaled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signalled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
well behaved که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well-behaved که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
self- برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
enhancement امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
envelope وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ
envelopes وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ
unit وسیله جانبی
units وسیله جانبی
short تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shorter تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shortest تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
parallel تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleled تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleling تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallelled تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallelling تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
Other Matches
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
sidelap بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
bells and whistles خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
byeffect عوارض جانبی [اثر جانبی]
adverse reaction عوارض جانبی [اثر جانبی]
fall-out [side effect] عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
flank observation دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
accessory جانبی
by-effect اثر جانبی
byeffect اثر جانبی
secondary effect اثر جانبی
laterad جانبی
fall-out [side effect] اثر جانبی
adverse reaction اثر جانبی
sidelong جانبی
lateral جانبی
spillover effect اثر جانبی
contour line خط جانبی
bilateral دو جانبی
peripherals دستگاههای جانبی
lateral shifts حرکت جانبی
lateral shifts تغییرات جانبی
lateral pressure فشار جانبی
side friction اصطکاک جانبی
lateral surface سطح جانبی
side chain زنجیر جانبی
side circuit مدار جانبی
oblique fire اتش جانبی
marginal bund خاکریز جانبی
lateral yield له شدگی جانبی
lateral load بار جانبی
lateral inversion معکوس جانبی
lateral fissure شیار جانبی
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
ancillary equipment وسیله جانبی
side effect اثر جانبی
side effect نتیجه جانبی
side-effect اثر جانبی
side-effects اثر جانبی
side-effects نتیجه جانبی
devices وسیله جانبی
dorsolateral پشتی و جانبی
end gable نمای جانبی
laterality برتری جانبی
lateral dominance برتری جانبی
lateral dispersion پراکندگی جانبی
accessory وسیله جانبی
lateral control کنترل جانبی
lateral buckling کمانکش جانبی
aisle جانبی صحن
aisles جانبی صحن
side-effect نتیجه جانبی
input/output وسیله جانبی
i/o وسیله جانبی
flank speed سرعت جانبی
device وسیله جانبی
wing wall دیواره جانبی
secondary effect نتیجه جانبی
sidelooking airborne radar رادار جانبی
fall-out [side effect] نتیجه جانبی
byeffect نتیجه جانبی
by-effect نتیجه جانبی
adverse reaction نتیجه جانبی
sideways sum مجموع جانبی
spillover effect نتیجه جانبی
byeffect عوارض جانبی
trilaterality حالت سه جانبی
ventrolateral بطنی و جانبی
spillover effects آثار جانبی
sideband باندهای جانبی
adverse reactions اثرهای جانبی
side effects اثرهای جانبی
spillover effects اثرهای جانبی
side reaction واکنش جانبی
adverse reactions آثار جانبی
by-effects آثار جانبی
byeffects آثار جانبی
secondary effects آثار جانبی
side effects آثار جانبی
side group گروه جانبی
secondary effects اثرهای جانبی
side view نمای جانبی
by-effects اثرهای جانبی
byeffects اثرهای جانبی
side-effect اثرجانبی نتیجه جانبی
side effect اثرجانبی نتیجه جانبی
crabs حرکت جانبی ناو
crab حرکت جانبی ناو
angle of sideslip زاویه لغزش جانبی
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
lateral-adjustment lever سطح تنظیم جانبی
side-effects اثرجانبی نتیجه جانبی
angle of sideslip زاویه انحراف جانبی
diaschisis کارکرد پریشی جانبی
girthed area سطح جانبی [ریاضی]
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
sides way تغییر مکان جانبی
lateral support تکیه گاه جانبی
miniperipheral دستگاه جانبی کوچک
sidelooking airborne radar رادار با دید جانبی
processor پردازنده جانبی مخصوص
side chain substitution استخلاف در زنجیر جانبی
lateral magnifying power درشت نمایی جانبی
peripheral controller کنترل کننده جانبی
side tone صدای جانبی گوشی
ventrolateral درقسمت جانبی شکم
notch piers پایههای جانبی سرریز
sidelobe بیم جانبی رادار
asymmetrical sideband transmission پخش باند جانبی مانده
sidepiece قطعه کناری بخش جانبی
lateral strain تغییر شکل نسبی جانبی
vestigial sideband transmission پخش باند جانبی مانده
sculpture in the round پیکره سازی همه جانبی
side overlap پوشش جانبی عکس هوایی
transverse process زائده جانبی ستون فقرات
sidelobe ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
interrupts حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupting حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
processor پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
lateral gain پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
interrupt حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
sbc RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
computer interface unit وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
bells and whistles صدا ودستگاههای جانبی بیشتراست نواوری
B: بیان کننده دیسک درایو جانبی
lateral deflection of beam تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
sub- کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
stair towers turrets برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی
outputs کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
form وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
forms وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
output کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
formed وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
auxiliaries پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
devices مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
loads فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
PCMCIA حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
accessorize اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
s 00 bus یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی
adapter کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
processor که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
eia interface یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
hardware دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
externals سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
user سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
users سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
daisy chain interrupt یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
pen وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
penned وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
priority لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
priorities لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
Hewlett Packard روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها
ESDI واسط استاندارد بین CPU و وسایل جانبی مثل درایو دیسک
pens وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
penning وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
channels اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
double buffering روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
crabs پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
channelled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
crab پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
devices برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
automatic trim روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
takedown مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
channel اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
device برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
scsi استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
channeled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeling اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
paddling وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddles وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddled وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddle وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
buffer مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com