Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (11 milliseconds)
English
Persian
northwester
باد شمال غربی
Search result with all words
north-west
شمال غربی در شمال غرب
north westerly
شمال غربی
north-westerly
شمال غربی
north western
شمال غربی
north-western
شمال غربی
northwestern
شمال غربی
north west
شمال غرب شمال غربی
northwest
شمال غرب شمال غربی
northwester
طوفان شمال غربی
northwestwards
بطرف شمال غربی
piedmont
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
troy
شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
NW
شمال غربی
Nahavand
شهر نهاوند
[در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
Other Matches
northing
عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
northeast
شمال شرقی شمال شرق
north-east
شمال شرقی در شمال شرق
north by cast
میان شمال و شمال شرقی
north east
شمال شرق شمال شرقی
north north east
میان شمال و شمال خاور
holarctic
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
westerly
غربی
occidental
غربی
hesperian
غربی
western hemisphere
نیمکره غربی
south western
جنوب غربی
westernizing
غربی شدن
westernizing
غربی کردن
westernizes
غربی شدن
westernizes
غربی کردن
westernized
غربی شدن
westernized
غربی کردن
westernize
غربی شدن
westerly
باد غربی
northwestwards
روبشمال غربی
westernization
غربی شدن
westwork
بدنه غربی
wester
طوفان غربی
ind
هند غربی
Western Sahara
صحرای غربی
Wild West
ایالتهای غربی
wester
باد غربی
east elevation
نمای غربی
south-western
جنوب غربی
southwest
بادجنوب غربی
west country whipping
بست غربی
westernize
غربی کردن
westernised
غربی شدن
sou'westers
جنوب غربی
westernises
غربی کردن
westernmost
غربی ترین
westernises
غربی شدن
to lie east and west
شرقی غربی
westernised
غربی کردن
westernising
غربی کردن
westernising
غربی شدن
first world
واقع دراروپای غربی
southwestwards
بسوی جنوب غربی
libeccio
باد جنوب غربی
libecchio
باد جنوب غربی
Western Samoa
کشور ساموآی غربی
narthex
ایوان غربی کلیسا
atlantic
دریای محیط غربی
turk's capcactus
کاکتوس هند غربی
turk'shead
کاکتوس هند غربی
roaring forties
منطقه بادهای غربی
southwestward
بسوی جنوب غربی
southwesterner
اهل جنوب غربی
westernizes
تمدن غربی را پذیرفتن
westernised
تمدن غربی را پذیرفتن
westernized
تمدن غربی را پذیرفتن
westernises
تمدن غربی را پذیرفتن
westernizing
تمدن غربی را پذیرفتن
southwest
واقع در جنوب غربی
southwester
باد جنوب غربی
westernize
تمدن غربی را پذیرفتن
southwestern
واقع در جنوب غربی
westernising
تمدن غربی را پذیرفتن
western
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerner
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerners
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerns
غربی وابسته به مغرب یا باختر
jonah crab
خرچنگ بزرگ امریکای غربی
Ivory Coast
کرانهی مرکزی و غربی افریقا
Benin
کشور بنین در افریقای غربی
southwester
توفان یا تندباد جنوب غربی
GI
انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
finlander
اهل فینلاند ذرشمال غربی روسیه
GIs
انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
denier
نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
New World
نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
Cornish
وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
harmattan
بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
khowar
زبان رایج درشمال غربی پاکستان
st helena
جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
Indian style
[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
granger road
راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
west lndies
جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
northerly
شمال
north
در شمال
north
شمال
north
<adj.>
شمال
monroe doctrine
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
rio treaty
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
northwest
شمال باختری
epsilon bootis
رایت شمال
arctic
قطب شمال
the north pole
قطب شمال
northwardly
سوی شمال
northeastward
شمال شرقی
north-westerly
در شمال باختر
north-easterly
شمال شرقی
north wind
باد شمال
northeast
شمال خاوری
north easterly
شمال شرقی
northeastern
شمال شرقی
north east
در شمال خاور
north westerly
در شمال باختر
north east
شمال خاور
north west
شمال باختر
north-east
شمال شرق
compass north
شمال مغناطیسی
north
روبه شمال
true north
شمال جغرافیایی
arcturus
نگهبان شمال
true north
شمال واقعی
true north
شمال حقیقی
magnetic north
شمال مغناطیسی
north-west
شمال غرب
northerner
اهل شمال
northerners
اهل شمال
northbound
عازم شمال
northern
ساکن شمال
compass rose
شمال نما
north
باد شمال
north-eastern
رو به شمال شرق
North Pole
قطب شمال
northerly
به سمت شمال
grid north
شمال شبکه
north-eastern
از شمال خاوری
Libya
شمال افریقا
ina northerly direction
سوی شمال
c
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
albanega
[دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
Flemish Mannerism
انقلاب شمال اروپا
northernmost
دورترین محل در شمال
north-eastern
به سوی شمال شرق
upstater
اهل شمال استان
NW
مخفف شمال غرب
northeastward
بطرف شمال شرقی
compass north
شمال قطب نما
northeastern
مربوط به شمال شرقی
northeaster
نسیم شمال شرقی
northeaster
باد شمال خاوری
north wester
باد شمال باختر
north light roof
بام شمال نور
north easter
باد شمال خاور
Arctic Circle
مدار قطب شمال
ice foot
دیواره یخ درنواحی شمال
ina northerly direction
بطرف شمال شمالا
Nordic
وابسته به شمال اروپا
norther
بیشتر بطرف شمال
smew
مرغابی شمال اروپاواسیا
magnetic north pole
قطب شمال مغناطیسی
celestial north pole
قطب شمال عالم
rubicon
رودی در شمال ایتالیا
northwards
بسوی شمال شمالا
northwardly
بطرف شمال شمالی
northward
بسوی شمال شمالا
western european union
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
Common Market
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
low dutch
زبان شمال المان و هلندی
barbary
کشوران اسلامی شمال افریقا
polar
وابسته به قطب شمال وجنوب
moor
اهل شمال افریقا مسلمان
moors
اهل شمال افریقا مسلمان
euroclidon
بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
moored
اهل شمال افریقا مسلمان
lemmings
موش صحرایی قطب شمال
narwhal
نهنگ دریایی قطب شمال
narwhale
نهنگ دریایی قطب شمال
arctic
وابسته بقطب شمال سرد
moorish
وابسته به اهالی شمال افریقا
uptown
واقع در محلات شمال شهر
steelhead
ماهی ازاد شمال امریکا
narwal
نهنگ دریایی قطب شمال
lemming
موش صحرایی قطب شمال
north-eastern
وابسته به شمال شرق ایالات متحده
laplander
اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
The aircrafts was flying in a northerly direction.
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
inkberry
درخت خاص شمال شرق امریکا
bald eagles
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
bald eagle
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
white crappie
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
fox grape
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
declination
مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
trouvere
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
gadwall
اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
Expressionism
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
new england
نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
English style
[نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
Ditterling
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
gyrocompass
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
azimuth
نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
western european union
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
true track
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
jackrabbit
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
wimp
آدم دست و پا چلفته
[شمال آلمان]
[خفت آور ]
[اصطلاحات نوجوانان]
marshall plan
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
blue law
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Hispano-Moresque
[سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
blue laws
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
lapland
ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com