English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
English Persian
taproom بارمشروب فروشی
Search result with all words
bar میکده بارمشروب فروشی
bars میکده بارمشروب فروشی
Other Matches
bistro اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros اغذیه فروشی و مشروب فروشی
on offer فروشی
on sale فروشی
sales فروشی
for sale فروشی
disposability فروشی
bijouterie جواهر فروشی
barroom نوشابه فروشی
priggishness علم فروشی
stapling مرکزعمده فروشی
glassman شیشه فروشی
prudishness عفت فروشی
retail dealing خرده فروشی
stapled مرکزعمده فروشی
retail sales خرده فروشی
retail trade خرده فروشی
priggery علم فروشی
perfumery عطر فروشی
pedlary دست فروشی
greengrocery سبزی فروشی
optometry عینک فروشی
jewelry جواهر فروشی
newsstand روزنامه فروشی
dealing in slaves برده فروشی
chandlery شمع فروشی
butchery business گوشت فروشی
peacockery خود فروشی
salter نمک فروشی
short sale پیش فروشی
grocery store [American E] خواربار فروشی
grocery خواربار فروشی
food shop خواربار فروشی
grocer's خواربار فروشی
grocer's shop خواربار فروشی
short sale سلم فروشی
slopwork دوخته فروشی
toggery لباس فروشی
toploftiness خود فروشی
whole sale trade عمده فروشی
wineshop باده فروشی
cash crop فرآورد فروشی
cash crop محصول فروشی
snack bar ساندویچ فروشی
snack bars ساندویچ فروشی
whole sale dealer عمده فروشی
staple مرکزعمده فروشی
slave trade برده فروشی
pedantry فضل فروشی
upholstery پرده فروشی
drapery پارچه فروشی
draperies ماهوت فروشی
snobbery افاده فروشی
draperies پارچه فروشی
upholstery مبل فروشی
drapery ماهوت فروشی
smithies اهن فروشی
ironmongery اهن فروشی
drugstore دوا فروشی
drugstores دوا فروشی
retail خرده فروشی
smithy اهن فروشی
wholesale عمده فروشی
haberdashery خرازی فروشی
retail جزئی فروشی
bookshop دکان کتاب فروشی
resale price بهای خرده فروشی
to prank out oneself خود فروشی کردن
bookshop مغازه کتاب فروشی
to peacock oneself vref خود فروشی کردن
smithy فلز فروشی اهنگری
taproom محل پیاله فروشی
tap room محل پیاله فروشی
vintnery عمده فروشی شراب
retail price بهای خرده فروشی
retail price قیمت خرده فروشی
sweetshop شیرینی فروشی قنادی
smithies فلز فروشی اهنگری
oversells فزون فروشی کردن
oversold فزون فروشی کردن
ticket office باجه بلیت فروشی
quantity rebate تخفیف عمده فروشی
sales جنس فروشی فروش
cutlery کارد وچنگال فروشی
overselling فزون فروشی کردن
oversell فزون فروشی کردن
trade price قیمت عمده فروشی
soda fountains مغازه لیموناد فروشی
wholesale price قیمت عمده فروشی
wineshop مغازه شراب فروشی
soda fountain مغازه لیموناد فروشی
convenience store خواربار فروشی کوچک
convenience stores خواربار فروشی کوچک
ostentation خود فروشی تظاهر
quantity discount تخفیف عمده فروشی
retail خرده فروشی کردن
swaggering کبر فروشی خودستایی
swaggers کبر فروشی خودستایی
newsstand دکه روزنامه فروشی
mercery مغازه پارچه فروشی
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
at the but cher's در دکان گوشت فروشی
grogshop دکان مشروب فروشی
groggery نوشابه فروشی میخانه
delicatessen مغازه اغذیه فروشی
delicatessens مغازه اغذیه فروشی
gaudiness خودنمائی جلوه فروشی
barroom بار یا پیاله فروشی
dramshop بار مشروب فروشی
dramshop سالن مشروب فروشی
box offices باجه بلیط فروشی
box office باجه بلیط فروشی
swaggered کبر فروشی خودستایی
peltry پوست خام فروشی
bookshops دکان کتاب فروشی
proslavery طرفداری از برده فروشی
bookshops مغازه کتاب فروشی
pot house ابجو فروشی خرابات
porterhouse ابجو واغذیه فروشی
pedantry or pedantism علم فروشی خام
swagger کبر فروشی خودستایی
ware کالای فروشی پرهیز کردن از
profit cannibalism افراط در تخفیف و ارزان فروشی
wholesale price index شاخص قیمت عمده فروشی
commission حق العمل کاری امانت فروشی
wares کالای فروشی پرهیز کردن از
Where is the booking office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the ticket office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
short sale بیع سلف پیش فروشی
milk float عرابه یا چرخ شیر فروشی
newsstand دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
index of wholesale prices شاخص قیمتهای عمده فروشی
index of retail prices شاخص قیمتهای خرده فروشی
milk floats عرابه یا چرخ شیر فروشی
cantina مغازه خواربار یامشروب فروشی
commissions حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning حق العمل کاری امانت فروشی
wholesale بطور یکجا عمده فروشی کردن
pedantic وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
snuffles زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffle زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
pedantize از روی خامی علم فروشی کردن
olericulture سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
floorwalker بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
tap room جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
milk maid زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
snuffling زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
licensed victualler مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
mail order house تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
ink hard terms اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
Are there any houses for sale in these parts? این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
to make a p of one's learing دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
euphuism انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
night cellar زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
bear سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
pedantically از روی علم فروشی و خامی از روی خرده گیری
jointer صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
pontificated اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificates اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificate اسقفی کردن فضل فروشی کردن
self praise تعریف از خود خود فروشی
colliery تجارت ذغال ذغال فروشی
collieries تجارت ذغال ذغال فروشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com