English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
recevied for shipment bill of exchange بارنامهای که مبین وصول کالا برای حمل است
Other Matches
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
cod وصول وجه در موقع تحویل کالا
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
satyagraha اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
execution for debt اقدام برای طلب وصول
shipped bill of exchange بارنامهای که حاکی ازمحموله است
pontage مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
final goods کالا برای مصرف نهائی
partial substitution جانشینی کامل برای دو کالا
expression مبین
manifester مبین
expressions مبین
experssion مبین
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
pallet سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
jettison به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
price line pricing قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
jettisoning به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
stocked عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
del credere agent نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
arithmetic expression مبین حسابی
regular expression مبین منظم
logical expression مبین منطقی
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
perspicuous religion of islam دین مبین اسلام
trading stamp تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
particular lien حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
slutsky theorem براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
receptions وصول
reception وصول
recovery وصول
recoveries وصول
collection وصول
collections وصول
recovering وصول کردن
recovers وصول کردن
contrivable <adj.> قابل وصول
recover وصول کردن
outstandingly وصول نشده
collecting debts وصول مطالبات
come at able قابل وصول
recoverable قابل وصول
accessible قابل وصول
collection charge هزینه وصول
collection order دستور وصول
collection fee هزینه وصول
collecting books وصول مطالبات
recvery استرداد وصول
workable <adj.> قابل وصول
collectible قابل وصول
collectable قابل وصول
recoveries وصول جبران
recovery وصول جبران
to get in وصول کردن
levies وصول مالیات
levy وصول مالیات
makeable <adj.> قابل وصول
levying وصول مالیات
certificate of receipt گواهی وصول
manageable <adj.> قابل وصول
possible [doable, feasible] <adj.> قابل وصول
practicable <adj.> قابل وصول
executable <adj.> قابل وصول
makable <adj.> قابل وصول
levied وصول مالیات
makable [spv. makeable] <adj.> قابل وصول
levier مالیات وصول کن
collection charges هزینه وصول
accession تابع وصول
cleared cheque چک وصول شده
outstanding وصول نشده
achievable <adj.> قابل وصول
doable <adj.> قابل وصول
feasible <adj.> قابل وصول
line of approach راه وصول
recipient وصول کننده
recipients وصول کننده
collects وصول کردن
collect وصول کردن
receives وصول کردن
receive وصول کردن
collecting وصول کردن
get in وصول کردن
receipts وصول کردن
acknowledgement of receipt اعلام وصول
receipt وصول کردن
receipt اعلام وصول
receipts اعلام وصول
acknowledgment اعلام وصول
accessibility قابلیت وصول
acknowledges اعلام وصول کردن
acknowledging اعلام وصول کردن
cash وصول کردن نقدکردن
acknowledgement اعلام وصول رسید
debt collector وصول کننده طلب
publican مامور وصول مالیات
acknowledgment شماره اعلام وصول
receipts اعلام وصول نمودن
debt collecting agency نماینده وصول مطالبات
good debt طلب وصول شدنی
cashed وصول کردن نقدکردن
cashes وصول کردن نقدکردن
receipt اعلام وصول نمودن
cashing وصول کردن نقدکردن
acknowledgements اعلام وصول رسید
publicans مامور وصول مالیات
acknowledgments اعلام وصول رسید
debt enforcement درخواست طلب وصول
good dept طلب وصول شدنی
irrecoverable غیر قابل وصول
irrecoverably بطور وصول نشدنی
acknowledge اعلام وصول کردن
collecting bank بانک وصول کننده
accessible در دسترس قابل وصول
solvency قابل وصول بودن
receivable قابل وصول پذیرفتنی
collection charge هزینه وصول مطالبات
bad dept طلبی که امکان وصول ان کم باشد
remembrancer مامور وصول مطالبات سلطنتی
acknowledgements خبر وصول نامه سپاسگزاری
accessibility امکان نزدیکی وسیله وصول
accessibility دستیابی پذیری قابلیت وصول
collection of premiums وصول اضافه ارزش سهام
lien حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
acknowledgement خبر وصول نامه سپاسگزاری
bad debt طلب غیر قابل وصول
bad debts طلب غیر قابل وصول
reviving وصول مطالبات سوخت شده
acknowledge وصول نامه ای را اظهار داشتن
acknowledging وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledgments خبر وصول نامه سپاسگزاری
acknowledges وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledge شماره اعلام وصول تصدیق کردن
acknowledges شماره اعلام وصول تصدیق کردن
taxing master مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
acknowledging شماره اعلام وصول تصدیق کردن
pillotage وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
statement of affairs وصول مطالبات و دیون واموال تاجر ورشکسته
debt collection for realisation property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
tonnage rent حق امتیازی که از مواداستخراجی معدن به نسبت هرتن وصول میشود
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
feminism عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی
pocket judgment سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
coalitions در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalition در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
current assets پول نقد یامالیات یا عوارضی که درحدود یک سال پس از بستن ترازنامه قابل وصول باشد
vindictive damages مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند
demagogisme استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار به منظور وصول به اهداف سیاسی
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
cargoes کالا
merchandise کالا
materials کالا
material کالا
cargo کالا
traffics کالا
trafficking کالا
trafficked کالا
matters کالا
mattering کالا
articles کالا
article کالا
product کالا
products کالا
matter کالا
mattered کالا
traffic کالا
commodities کالا
stuff کالا
stuffs کالا
good کالا
traffick کالا
mercery کالا
stuffed کالا
wares کالا
chattel کالا
commodity کالا
goods کالا
ware کالا
produce کالا
produced کالا
produces کالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com