English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
clean bill of lading بارنامه ساده
Other Matches
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
bill of lading بارنامه
consignment note بارنامه
blading بارنامه
manifest بارنامه
manifests بارنامه
manifesting بارنامه
b/l بارنامه
way bill بارنامه
manifested بارنامه
waybill بارنامه
road bill بارنامه
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
claused bill og exchange بارنامه مشروط
ocean manifest بارنامه دریایی
bill of loading بارنامه کشتی
short form bill of exchange بارنامه ملخص
clean bill of exchange بارنامه بی نقص
way bill بارنامه دریایی
supply manifest بارنامه امادی
through bill of exchange بارنامه سراسری
through bill of lading بارنامه سراسری
clean bill of lading بارنامه بی نقص
dirty bill od lading بارنامه مشروط
dirty bill od lading بارنامه مغشوش
flight manifest بارنامه هواپیما
foul bill of lading بارنامه نادرست
foul bill of lading بارنامه مشروط
combined bill of laning بارنامه مرکب
clean bill of lading بارنامه بی نقض
clean bill of lading بارنامه تمیز
airway bill بارنامه حمل هوایی
air bill بارنامه محموله هوایی
house airway bill بارنامه داخلی هوایی
inland waterway bill of lading بارنامه ابراه داخلی
on board bill of exchange بارنامه روی کشتی
clean bill of lading بارنامه بدون قیدوشرط
railway bill of lading بارنامه راه اهن
combined bill of laning بارنامه حمل مرکب
way bill بارنامه راه اهن
supply manifest بارنامه اقلام تدارکاتی
awb بارنامه حمل هوایی
found shipment بار بدون بارنامه
reconsignment تجدید بارنامه کردن
ocean manifest بارنامه حمل کالای دریایی
cargo documentation بارنامههای کشتی بارنامه کردن
found shipment کالای بدون بارنامه یا رسید
fiata combined transport bill of lading بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
contract shipment number شماره بارنامه کالای ارسالی
reconsignment تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
flight manifest بارنامه پرواز یا لیست مسافرین هواپیما
contract shipment number شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
freight release بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
fbl lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
constructive receipt billing ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
hatch list لیست بار داخل دهلیزها بارنامه دهلیزها
clodhopper ساده
sheepishly ساده دل
baldly ساده
bald ساده
sheepish ساده دل
baldest ساده
taffetized ساده
incomposite ساده
clean ساده
cleaned ساده
explicit ساده
cleanest ساده
cleans ساده
balder ساده
incomplex ساده
untutored ساده
simple minded ساده دل
plainer ساده
fructose ساده
clodhoppers ساده
frugal ساده
unassuming ساده
homespun ساده
unsophisticated ساده
idiots ساده
simple hearted ساده دل
plain hearted ساده دل
fanciless ساده
daff ساده دل
naif ساده
simplistic ساده
downright ساده
simplex ساده
simpleminded ساده دل
freestanding ساده
free spoken ساده گو
fraudless ساده
semplice ساده
artless ساده
idiot ساده
positive ساده
inexpensive ساده
charmless ساده
plain ساده
conversable <adj.> ساده دل
expansive <adj.> ساده دل
good-humored ساده دل
seemly <adj.> ساده دل
innocent <adj.> ساده دل
simple-hearted <adj.> ساده دل
simplest ساده دل
simplest ساده
unceremoniously ساده
unceremonious ساده
plainest ساده
plains ساده
simpler ساده دل
simpler ساده
unmeaning ساده
unaadorned ساده
simple ساده
simple ساده دل
unaffected ساده
slickest ساده
slick ساده
naive ساده
simple interest سود ساده
baring ساده اشکار
gobemouche ساده لوح
pick wickian ساده بی تکلف
bares ساده اشکار
plain weave بافت ساده
plain flap فلپ ساده
bare ساده اشکار
bared ساده اشکار
plain paper کاغذ ساده
plain rib تیغه ساده
barer ساده اشکار
phonemes صداهای ساده
simplified ساده شده
liquidation ساده سازی
reduce ساده کردن
nincompoops ساده لوح
nincompoop ساده لوح
reducible ساده شدنی
In simple (plain) English. به انگلیسی ساده
credulousness ساده لوحی
martin ساده لوح
simplistic ساده طبع
gowk ساده لوح
primary cell پیل ساده
take it easy <idiom> ساده بگیر
lambs ادم ساده
lamb ادم ساده
in plain english به انگلیسی ساده
(a) snap <idiom> خیلی ساده
gullibility ساده لوحی
credulity ساده لوحی
reduces ساده کردن
phoneme صدای ساده
flat rate نرخ ساده
clean collection وصولی ساده
naivete ساده لوحی
ingenue دختر ساده
simple compression فشار ساده
soft eye چشمی ساده
lamblkin ساده لوح
lamblike ساده لوح
empirical formula فرمول ساده
king post truss خرپای ساده
natively بطور ساده
clean bill برات ساده
plainly بطور ساده
basic circuit مدار ساده
perfect gazes گازهای ساده
overhand knot گره ساده
reducing ساده کردن
galah ساده لوح
gaby ساده لوح
frugal food خوراک ساده
free spokenness ساده گویی
booby ساده لوح
book keeping by single e. دفترداری ساده
infrugal غیر ساده
plain design طرح کف ساده
cats paw ساده لوح
dupable ساده لوح
simple beam تیره ساده
goofing ادم ساده
goofed ادم ساده
goof ادم ساده
simple mean میانگین ساده
simple minded ساده لوح
simplex transmission مخابره ساده
simplifcation ساده سازی
simplifier ساده کننده
reductions ساده سازی
reduction ساده سازی
goofs ادم ساده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com