Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
tartar
باره دندان
tartars
باره دندان
Search result with all words
tartarous
دارای باره دندان
Other Matches
tusk
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusks
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
dental pulp
مغز دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dentin
عاج دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental pulp
پالپ دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tooth enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
pulpa
مغز دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tooth whitening
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
pulpa
پالپ دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tooth bleaching
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
dentine
عاج دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental restoration
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
dental filling
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
pain in tooth
دندان درد
[دندان پزشکی]
dental filling
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
dental restoration
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
toothache
{sg}
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontogenic pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
dental pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontodynia
دندان درد
[دندان پزشکی]
dentalgia
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontalgia
دندان درد
[دندان پزشکی]
toothache
دندان درد
[دندان پزشکی]
toothaches
دندان درد ها
[دندان پزشکی]
caries
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
cavities
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
tooth decay
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
dental decay
[Caries dentium]
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
dental caries
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
tooth pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
gam
دندان گراز یا دندان کج دهان
odontology
دندان شناسی دندان پزشکی
tooth pick
خلال دندان دندان کاو
in relation to
در باره
one-off
یک باره
one-offs
یک باره
in regard to
در باره
ter
سه باره
rampire
باره
rampart
باره
lake rampart
اب باره
regard
بابت باره
regard
باره نسبت
regarded
بابت باره
regarded
باره نسبت
regards
بابت باره
regards
باره نسبت
herein
در این باره
Impressionism
در باره ادراک
here
در این باره
to sputter
[about]
تف پراندن
[در باره ]
one-night stands
برنامهی یک باره
one-night stand
برنامهی یک باره
on
بالای در باره
rearrngement
ترتیب دوم باره
reapparition
فهور دوم باره
countermark
انگ دوم باره
to speak
[about]
صحبت کردن
[در باره]
re order
سفارش دوم باره
aftercrop
حاصل دوم باره
It deals with ...
موضوع در باره ... است.
you do me injustice
در باره من بی عدالتی می کنید
with relation to
نسبت به راجع به در باره
to sputter
[about]
با خشم سخن گفتن
[در باره ]
information
[on]
about somebody]
[something]
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
with regard to
نسبت به در باره راجع به در خصوص
multipoint
اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
to ruminate on something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
i assured him of that
به او در این باره اطمینان دادم
prejudicate
بی رسیدگی رای دادن در باره
he is an a. on that
سخن او دراین باره است
to mack i. about a person
در باره کسی از دیگران جویاشدن
for the rest
اما در باره باقی مطالب
She did not ask about this.
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
to talk shop
در باره کار صحبت کردن
what say you to a cinema?
در باره سینما چه عقیده دارید
deuterogamy
عروسی دوم باره تجدیدفراش
to contemplate about/on/over something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to meditate on/over something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
what do you think of him?
عقیده شما در باره او چیست
disclosures
عمل بیان در باره چیزی
disclosure
عمل بیان در باره چیزی
convention
باره مسائل حزبی ناحیهای
to theorise
[about something]
[British E]
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
conventions
باره مسائل حزبی ناحیهای
to theorize
[about something]
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
سخن گفتن در باره چیزی
information
[on]
about somebody]
[something]
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
vallum
بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
to consult with somebody about something
با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
to have a different view of
[ opinion about]
something
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
argument
بحث در باره چیزی بدون توافق
arguments
بحث در باره چیزی بدون توافق
monographist
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
What do you make of this
[it]
?
نظر شما در باره این چه است؟
to pry into a person affairs
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to do one right
عدالت در باره کسی بجا اوردن
to theorise
[about something]
[British E]
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to theorize
[about something]
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
اظهار نظر دادن در باره چیزی
to make of something
در باره چیزی نظر
[عقیده]
داشتن
to sputter
[about]
تند ومغشوش سخن گفتن
[در باره ]
I'll speak at length on this subject.
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
Allow me to chew it over in my mind .
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
There is nothing I can do about it.
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
arguing
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
to read a book
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
argues
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argue
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
I don't want to say anything about that.
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
to get an overview
[of something]
دید کلی
[در باره چیزی]
دست یافتن
to talk something over with somebody
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
genetics
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
to talk out a bill
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
On the recent developments he had nothing to say.
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
geostrategy
شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
urology
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urologic
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
toothless
بی دندان
curvidentate
کج دندان
fangless
بی دندان
toothsome
دندان مز
edentulous
بی دندان
tooth
دندان
dessert
دندان مز
desserts
دندان مز
gam
دندان
permanent income hypothesis
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
glaciology
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
off print
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
sharp toothed
تیز دندان
snaggletooth
دندان بد شکل
snaggletooth
دندان بی قاعده
teeth of armature
دندان ارمیچر
peck
دندان زدن
teeth grinding
دندان قرچه
the crown of the teeth
دندان بیرونی
back tooth
دندان آسیاب
cheek tooth
دندان آسیاب
To pull out ( extract ) atooth .
دندان کشیدن
To have a tooth fI'lled.
دندان پر کردن
To have a tooth fI'lled.
دندان پرکردن
toothpowders
پودر دندان
toothpowders
گرد دندان
toothpowder
پودر دندان
toothpowder
گرد دندان
tooth powder
گرد دندان
sharp fanged
تیز دندان
irrecusable
دندان شکن
pecks
دندان زدن
fanged
دندان دار
eyetooth
دندان ناب
teethe
دندان در اوردن
teethed
دندان در اوردن
teethes
دندان در اوردن
teething
دندان دراوردن
edentate
جانور بی دندان
bicuspid
دندان دوپایه
dentulous
دندان دار
dentition
دندان بندی
dentition
دندان در اوردن
dentition
دندان دراوری
pecking
دندان زدن
pecked
دندان زدن
full mouthed
تمام دندان
molar
دندان اسیاب
incisive tooth
دندان پیشین
wisdom teeth
دندان عقل
wisdom tooth
دندان عقل
gumboil
پیله دندان
toothpick
خلال دندان
toothpick
دندان کاو
toothpicks
خلال دندان
toothpicks
دندان کاو
fullmouthed
تمام دندان
cutter
دندان پیش
cutters
دندان پیش
dentiparous
دندان اور
dentine
عاج دندان
toothpaste
خمیر دندان
bridgework
پل دندان مصنوعی
toothpastes
خمیر دندان
toothbrush
مسواک دندان
toothbrushes
مسواک دندان
grinders
دندان اسیاب
grinder
دندان اسیاب
grins
دندان نمایی
grinning
دندان نمایی
grinned
دندان نمایی
grin
دندان نمایی
ivory
دندان فیل
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com