Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
black powder
باروت سیاه
Other Matches
incorporating mill
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
propellants
باروت
propellant
باروت
powder
باروت
powdering
باروت
gunpowder
باروت
powders
باروت
powder momey
باروت بر
gun powder
باروت
blasting powder
باروت
powdering
باروت ارد
powder flask
دبه باروت
powdering
گرد باروت
powder horn
دبه باروت
powder
باروت ارد
powder f.
دبه باروت
powder
گرد باروت
pyropowder
باروت فشفشه
powder bag
کیسه باروت
nitrocellulose
باروت بی دود
powder flask
باروت دان
powder charge
خرج باروت
nitro cotton
باروت پنبه
guncotton
باروت پنبه
single base
باروت یک حبهای
powder magazine
مخزن باروت
single perforated
باروت یک سوراخه
powder magazine
انبار باروت
cordite
باروت بیدود
smokeless
باروت بی دود
powders
باروت ارد
powders
گرد باروت
gas chambers
محفظه باروت
gas chamber
محفظه باروت
pouches
کیسه باروت
double base powder
باروت دو حبهای
double base powder
باروت دومبنایی
dual granulation
باروت دو حبهای
e.c. powder
باروت مانوری
e.c. powder
باروت پرشعله
pouch
کیسه باروت
grain
حبه باروت
amorce
خرج باروت
shell
جعبه حاوی باروت
shelling
جعبه حاوی باروت
shells
جعبه حاوی باروت
hercules powder
باروت کان کنی
powder keg
چلیک یابشکه باروت
propellant
باروت خرج پرتاب
powder mill
کارخانه باروت سازی
powder kegs
چلیک یابشکه باروت
propellants
باروت خرج پرتاب
flash reducer
کم کننده شعله باروت
zones
کمربند حبه باروت
zone
کمربند حبه باروت
flasks
دبه مخصوص باروت تفنگ
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
pyropowder
باروت مخصوص مواد ترقهای
gas operated
کار با فشار گاز باروت
gas cumulative action
فشار کلی گاز باروت
flask
دبه مخصوص باروت تفنگ
mealing table
صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
neutral burning
سوزش دوطرفه حبههای باروت خرج
pyroxilin
یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
three nitro toloen
ماده منفجره تی ان تی یا تری نیتروتولوئن باروت بی دود
granulation
شکل و اندازه دانههای خرج نوع حبه باروت
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
cases
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
igniting
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignite
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
slivers
دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
ignites
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
powder train
مدار خرج مدار باروت
grimy
سیاه
bog
سیاه اب
sooty
سیاه
dogwood
سیاه ال
marsh
سیاه اب
ebon
سیاه
bogs
سیاه اب
jet-black
سیاه سیاه
pitchy
سیاه
pitch dark
سیاه
night black
سیاه
marshes
سیاه اب
blacks
سیاه
glaucoma
اب سیاه
swamped
سیاه اب
swamping
سیاه اب
jetties
سیاه
jetty
سیاه
Negro
سیاه
Negroes
سیاه
sad coloured
سیاه
swamps
سیاه اب
mossy
سیاه اب
blacker
سیاه
quagmires
سیاه اب
blackest
سیاه
quagmire
سیاه اب
black
سیاه
swamp
سیاه اب
blacked
سیاه
buck wheat
گندم سیاه
bone black
عاج سیاه
boldface
حروف سیاه
black wash
رنگ سیاه
blackbody
جسم سیاه
blackcock
باقرقره سیاه نر
blackcap
کاکل سیاه
blackamoor
سیاه زنگی
donjon
سیاه چال
hohlraum
جسم سیاه
shame on you!
<idiom>
رویتان سیاه
black wool
پشم سیاه
bottle-dungeon
سیاه چال
colly
سیاه کردن
chiaroscurist
سیاه قلمکار
charbon
سیاه زخم
crowberry
سنگروی سیاه
saracen corn
گندم سیاه
Congo
یکجورچای سیاه
french wheat
گندم سیاه
d.'s cow
سوسک سیاه
black shortness
ترک سیاه
black short
شکستگی سیاه
black cap
کلاه سیاه
black brittleness
ترک سیاه
black brittleness
شکستگی سیاه
black book
کتاب سیاه
black body
جسم سیاه
black bile
صفرای سیاه
black ash
خاکستر سیاه
black anneal
سیاه گداختن
blach hulled
سیاه پوست
bitumen macadam
ماکادام سیاه
begrime
سیاه کردن
aniline black
سیاه انیلینی
achromatic
سیاه و سفید
caraway
زیره سیاه
black diamond
الماس سیاه
black eyed
سیاه چشم
black sheet
ورق سیاه
black propaganda
تبلیغات سیاه
black load
سرب سیاه
biotite
میکای سیاه
black list
فهرست سیاه
black list
لیست سیاه
black light
نور سیاه
black level
تراز سیاه
black letter
حرف سیاه
black lead
سرب سیاه
black gang
غلام سیاه
black finish
پوشش سیاه
black liqour
شربت سیاه
negrophilism
سیاه دوستی
negrophil
سیاه دوست
negro slave
غلام سیاه
negrillo
کوتوله سیاه
negress
زن سیاه پوست
melanuria
پیشاب سیاه
melanotic
سیاه پوست
melanite
لعل سیاه
sabled
سیاه پوش
melanic
سیاه پوست
mammy
دده سیاه
lampblack
سیاه یکدست
kibitka
سیاه چادرنمدی
iron mould
سیاه کردن
sadly dressed
سیاه پوش
in mourning
کثیف سیاه
robed in bleck
سیاه پوشیده
niello
سیاه قلم
niello
مینای سیاه
plumbago
سرب سیاه
plumbaginous
مانندسرب سیاه
piper nigrum
فلفل سیاه
quercitron
بلوط سیاه
pertussus
سیاه سرفه
pertussis
سیاه سرفه
red cent
پول سیاه
oubliette
سیاه چال
nigritian
سیاه افریقایی
nigrify
سیاه کردن
nigrescent
سیاه شونده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com