English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
pre loading بارگیری اولیه
Search result with all words
preload loading بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
Other Matches
unit loading بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
wet storage بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
back haul بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
endurance loading بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
combat loading بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
embarkation order دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
casualty staging unit یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
stowage بارگیری
material handling bridge پل بارگیری
shipping بارگیری
well deck پل بارگیری
loading bridge پل بارگیری
loading بارگیری
charging بارگیری
burdening بارگیری
cargo net تور بارگیری
accumulator charge بارگیری اکومولاتور
carburizing pot فرف بارگیری
bucket charging بارگیری با سطل
loads بارگیری کردن
loads بارگیری مهمات
load فرفیت بارگیری
bulk loading بارگیری در مخازن
load بارگیری کردن
load بارگیری مهمات
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
loading rack سکوی بارگیری
loading فرفیت بارگیری
magnetic loading بارگیری مغناطیسی
loads فرفیت بارگیری
line charging current جریان بارگیری خط
point of loading نقطه بارگیری
loading table جدول بارگیری
loading station ایستگاه بارگیری
loading site محل بارگیری
loading site سکوی بارگیری
loading scale مقیاس بارگیری
loading chart جدول بارگیری
loading point نقطه بارگیری
pallet کفه بارگیری
pallets کفه بارگیری
quay سکوی بارگیری
quays سکوی بارگیری
loading time زمان بارگیری
loading bucket سطل بارگیری
plimsol mark علایم بارگیری
plimsol mark مارک بارگیری
pick up and delivery بارگیری و تحویل
pallete کفه بارگیری
pack saddle زین بارگیری
loading diagram دیاگرام بارگیری
on berth ناوحاضربه بارگیری
line charging capacity فرفیت بارگیری خط
load factor ضریب بارگیری
load lines علایم بارگیری
loading apron نوار بارگیری
loading facilities وسایل بارگیری
laden بارگیری شده
aprons محوطه بارگیری
commercial loading بارگیری تجارتی
download بارگیری پایین
charging car واگن بارگیری
apron محوطه بارگیری
charging crane جرثقیل بارگیری
roll-on/roll-off بارگیری- تخلیه
Loading and unloading. بارگیری وتخلیه
well deck عرشه بارگیری
stowage بارگیری و باراندازی
deadweight تناژ بارگیری
roll on/roll off بارگیری- تخلیه
charging wharf اسکله بارگیری
charging berth اسکله بارگیری
embarkation area محوطه بارگیری
stows بارگیری کردن
stowing بارگیری کردن
stowed بارگیری کردن
stow بارگیری کردن
frequency loading بارگیری فرکانسی
embarkation table جدول بارگیری
horizontal loading بارگیری افقی کشتیها
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
staging unit یکان بارگیری کننده
loading list لیست بارگیری خودرو
actual obligated space محل یا جا در بارگیری دریایی
shiping agent کارگزار بارگیری کشتی
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
loading space فضای قابل بارگیری
tactical loading بارگیری رزمی یا جنگی
loading plan طرح بارگیری خودرو
embarkation table جدول قابلیت بارگیری
loading chart طرح بارگیری هواپیما
ingot charging crane جراثقال بارگیری شمش
charge and discharge محل بارگیری و باراندازی
bulk load method روش بارگیری با بارقوال
stevedores بارگیری وباراندازی کردن
stevedore بارگیری وباراندازی کردن
cargo plan طرح بارگیری ناو
charging side محل بارگیری کوره
stevedores متصدی بارگیری و تخلیه
initial program load بارگیری برنامه اغازی
loading بارگیری مهمات درهواپیما
cargo port دریچه بارگیری ناو
stevedore متصدی بارگیری و تخلیه
commercial loading بارگیری کالای تجارتی
bulk loading بارگیری مخزن به طور یک جا
lay day روز بارگیری وباراندازی کشتی
lading بارگیری عمل بار کردن
lay day ایام بارگیری و باراندازی کشتی
p&d delivery and up pick بارگیری و تحویل
laydays ایام بارگیری و باراندازی کشتی
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
lift on بارگیری کشتی توسط جرثقیل
embarkation order ترتیب سوار شدن یا بارگیری
lighterage هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
The ship is loading. کشتی درحال بارگیری است
stevedore متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
maximum load rating قابلیت بارگیری نامی حداکثر
drayage هزینه بارگیری وبار اندازی
port شراب شیرین بارگیری کردن
bulk load method روش استفاده از بارگیری قوال
loading ramp راهروی شیب دار بارگیری
mutilation table جدول راهنمای بارگیری خودروها
despatch money جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
roll on roll off روش بارگیری مستقیم ناو
reloadable control storage انباره با کنترل بارگیری مجدد
railway end پل سکوی بارگیری راه اهن
stevedores متصدی بارگیری و حمل و نقل
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
capacity load حداکثر فرفیت بارگیری ناو
palletetisation درکفه بارگیری قرار دادن
shiping agent حق العمل کار بارگیری کشتی
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
fio بدون هزینه تخلیه و بارگیری
stevedores متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedore متصدی بارگیری و حمل و نقل
despatch money پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
drayage چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
pickup zone منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
portcall درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
loading بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
dispatch money جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
mutilation table جدول بارگیری پیش بینی شده
entrucking table جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
embarkation element یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
ipl Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
portcapacity فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
lighterage هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
actual placement قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
prestowage plan طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
embarkation team تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
block stowage loading بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
constructive placement تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
turnaround cycle مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
stowage plan طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
long shoreman گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
primage اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
first generation اولیه
fundamental اولیه
primary اولیه
rudimentary اولیه
primeval اولیه
preliminary اولیه
preliminaries اولیه
raw اولیه
initialing اولیه
initialed اولیه
initial اولیه
basic اولیه
basics اولیه
dispersion اولیه
initialled اولیه
elementary اولیه
primitive اولیه
early اولیه
earliest اولیه
initials اولیه
initialling اولیه
primal اولیه
radix سرچشمه اولیه
raw data دادههای اولیه
input current جریان اولیه
raw products محصولات اولیه
initial point نقطه اولیه
initial mass جرم اولیه
raw statistics امارهای اولیه
initial level سطح اولیه
initial cost هزینه اولیه
roughed slab برامن اولیه
rudiment اولیه ابتدایی
proto planets سیارههای اولیه
initial reserves ذخایر اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com