Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
initial program load
بارگیری برنامه اغازی
Search result with all words
ipl
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
Other Matches
preload loading
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
endurance loading
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
embarkation order
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
api
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
initialled
اغازی
initials
اغازی
initialling
اغازی
protist
اغازی
inceptive
اغازی
initialing
اغازی
initial
اغازی
elementary
اغازی
initialed
اغازی
initiative
قریحه اغازی
initiation sequence
مرحله اغازی
initial state
حالت اغازی
restart
باز اغازی
initial velocity
سرعت اغازی
initiatives
قریحه اغازی
start up control
کنترل اغازی
initialled
اصلی اغازی
initial
اصلی اغازی
initialed
اصلی اغازی
initialing
اصلی اغازی
protist
تک یاختگان اغازی
initialling
اصلی اغازی
initials
اصلی اغازی
initialize
ارزش اغازی دادن
initialization
ارزش دهی اغازی
protozoan
وابسته به تک یاخته اغازی
initial base font
فونت پایه اغازی
nascency
نوفهوری و اغازی تولد
nascence
نوفهوری و اغازی تولد
restart point
نقطه باز اغازی
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
inchoative
تازه اغاز شده اغازی
sporozoite
اغازی انگلی متحرک هاگدار
loop initializaion
ارزش دهی اغازی در حلقه
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
source
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
trichomonad
جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
uninitialized
ارزش اغازی داده نشده مقدار اولیه نگرفته
dynamic data exchange
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
burdening
بارگیری
shipping
بارگیری
loading bridge
پل بارگیری
well deck
پل بارگیری
charging
بارگیری
material handling bridge
پل بارگیری
loading
بارگیری
stowage
بارگیری
pre loading
بارگیری اولیه
charging berth
اسکله بارگیری
charging wharf
اسکله بارگیری
charging crane
جرثقیل بارگیری
charging car
واگن بارگیری
loads
بارگیری کردن
bucket charging
بارگیری با سطل
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
pallets
کفه بارگیری
pallet
کفه بارگیری
embarkation area
محوطه بارگیری
Loading and unloading.
بارگیری وتخلیه
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
loads
فرفیت بارگیری
loading
فرفیت بارگیری
carburizing pot
فرف بارگیری
cargo net
تور بارگیری
embarkation table
جدول بارگیری
line charging current
جریان بارگیری خط
well deck
عرشه بارگیری
line charging capacity
فرفیت بارگیری خط
load factor
ضریب بارگیری
plimsol mark
علایم بارگیری
point of loading
نقطه بارگیری
load lines
علایم بارگیری
bulk loading
بارگیری در مخازن
accumulator charge
بارگیری اکومولاتور
stowed
بارگیری کردن
loading rack
سکوی بارگیری
loading point
نقطه بارگیری
loading facilities
وسایل بارگیری
loading diagram
دیاگرام بارگیری
loading chart
جدول بارگیری
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
loading site
سکوی بارگیری
download
بارگیری پایین
loading scale
مقیاس بارگیری
loading time
زمان بارگیری
loading table
جدول بارگیری
stowing
بارگیری کردن
pallete
کفه بارگیری
stow
بارگیری کردن
stows
بارگیری کردن
laden
بارگیری شده
loading site
محل بارگیری
loading station
ایستگاه بارگیری
loading bucket
سطل بارگیری
loading apron
نوار بارگیری
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
quays
سکوی بارگیری
aprons
محوطه بارگیری
on berth
ناوحاضربه بارگیری
load
فرفیت بارگیری
load
بارگیری کردن
frequency loading
بارگیری فرکانسی
quay
سکوی بارگیری
stowage
بارگیری و باراندازی
deadweight
تناژ بارگیری
loads
بارگیری مهمات
pack saddle
زین بارگیری
plimsol mark
مارک بارگیری
magnetic loading
بارگیری مغناطیسی
commercial loading
بارگیری تجارتی
load
بارگیری مهمات
apron
محوطه بارگیری
bulk load method
روش بارگیری با بارقوال
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
horizontal loading
بارگیری افقی کشتیها
bulk loading
بارگیری مخزن به طور یک جا
loading space
فضای قابل بارگیری
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
staging unit
یکان بارگیری کننده
loading chart
طرح بارگیری هواپیما
ingot charging crane
جراثقال بارگیری شمش
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
loading list
لیست بارگیری خودرو
loading plan
طرح بارگیری خودرو
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
actual obligated space
محل یا جا در بارگیری دریایی
embarkation table
جدول قابلیت بارگیری
cargo plan
طرح بارگیری ناو
charging side
محل بارگیری کوره
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
charge and discharge
محل بارگیری و باراندازی
stevedore
بارگیری وباراندازی کردن
cargo port
دریچه بارگیری ناو
stevedores
متصدی بارگیری و تخلیه
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
stevedore
متصدی بارگیری و تخلیه
stevedores
بارگیری وباراندازی کردن
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
stevedore
متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedore
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
lighterage
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
laydays
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
loading ramp
راهروی شیب دار بارگیری
embarkation order
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
The ship is loading.
کشتی درحال بارگیری است
port
شراب شیرین بارگیری کردن
lay day
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lay day
روز بارگیری وباراندازی کشتی
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
lift on
بارگیری کشتی توسط جرثقیل
reloadable control storage
انباره با کنترل بارگیری مجدد
railway end
پل سکوی بارگیری راه اهن
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
palletetisation
درکفه بارگیری قرار دادن
p&d
delivery and up pick بارگیری و تحویل
capacity load
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
stevedores
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedores
متصدی بارگیری و حمل و نقل
roll on roll off
روش بارگیری مستقیم ناو
lading
بارگیری عمل بار کردن
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
fio
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
mutilation table
جدول راهنمای بارگیری خودروها
bulk load method
روش استفاده از بارگیری قوال
maximum load rating
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
despatch money
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
iterate
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
parameters
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com