English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
taper باریک شدن مخروطی شدن
tapered باریک شدن مخروطی شدن
tapers باریک شدن مخروطی شدن
Other Matches
normal slump درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
polyconic grid سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
swath ردیف باریک راه باریک
swathe ردیف باریک راه باریک
swathes ردیف باریک راه باریک
conic مخروطی
fusiform مخروطی
conical مخروطی
cones مخروطی
spiry مخروطی
cone مخروطی
cone shape مخروطی
gothic arch طاق مخروطی
spire منار مخروطی
cone antenna انتن مخروطی
cone pulley صفحه مخروطی
nun buoy بویه مخروطی
paraboloid قطع مخروطی
spires منار مخروطی
chamfered end راس مخروطی
chamfered end نوک مخروطی
conical مخروطی شکل
taper off مخروطی شدن
reduction crusher سنگشکن مخروطی
tail cone دنباله مخروطی
conoid مخروطی شکل
conical scanning تقطیع مخروطی
conical spring فنر مخروطی
cramwheel دنده مخروطی
exhaust cone مخروطی اگزوز
conicalness شکل مخروطی
hyperbola طرح مخروطی
fusion cone مخروطی اتصال
conical antenna انتن مخروطی
hollow cone charge خرج مخروطی
conic sections مقاطع مخروطی
cone shaped مخروطی شکل
conoidal شبه مخروطی
cone ساختمان مخروطی
lip angle زاویه مخروطی
conoidal مخروطی شکل
conoid شبه مخروطی
conic section مقطع مخروطی
double cone insulator مقره دو مخروطی
countersink خزینه مخروطی کردن
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
sharpshooter زنجره دارای سر مخروطی
bevel gearing گیربکس دنده مخروطی
conical scanning انتشار مخروطی امواج
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
erlenmeyer flask تنگ مخروطی ازمایشگاه
metal cone tube لامپ مخروطی فلزی
conical head lubricating nipple گریس خور مخروطی
cone type face milling cutter فرز نوع مخروطی
cone crusher سنگ شکن مخروطی
strobilus گل اذین مخروطی شکل
bevel gear چرخ دندانه مخروطی
conical کله قندی مخروطی
spires تاجک مخروطی کلیسا
spire تاجک مخروطی کلیسا
helm [تاج مخروطی کلیسا]
conifers که میوه مخروطی دارند
epi [مناره مخروطی کلیسا]
conifer که میوه مخروطی دارند
automatic lathe for taper turning ماشین تراش مخروطی
bevel gear چرخ دنده مخروطی
timken bearing یاطاقان غلطکی مخروطی
tepee خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepees خیمه مخروطی سرخ پوستان
countersink خزینه دار کردن مخروطی
double cone [ابزار بند رومی مخروطی شکل]
helical tooth bevel gear چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
bevel gear planer دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
bevel gear grinder دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
stylographic pen سرمدادی خودنویسی که نوک مخروطی دارد
bevel gear generator ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear hob دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
nose cone دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
conoid [فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
gutta تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
dimpling پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
wickiup کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
haycock کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
rods and cones [in the retina] یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
cones هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cone هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
bezel حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
cone of silence مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
tenuous باریک
slices باریک
lathy باریک
hairlike باریک
gracile باریک
thins باریک
straits باریک
angustate باریک
capillaries باریک
thin باریک
thinned باریک
capillary باریک
strait باریک
thinners باریک
fine drawn باریک
fine spun باریک
thinnest باریک
tender باریک
tendered باریک
slats باریک
slat باریک
narrower باریک
narrowed باریک
reedy باریک
reediest باریک
reedier باریک
trickly باریک
slice باریک
thready باریک
narrowest باریک
narrow باریک
leptocephalic سر باریک
needle-nose pliers دم باریک
slender باریک
long nose دم باریک
tendering باریک
tenderest باریک
attenute باریک
narrow headed سر باریک
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
bridle track راه باریک
lane راه باریک
lanes راه باریک
canaliculus سوراخ باریک
asthenic physique سنخ باریک تن
asthenic body type سنخ باریک تن
barbicel رشته باریک پر
stems راه باریک
combe دره باریک
taenia گچ بری باریک
svelt باریک اندام
subtility باریک بینی
subtil باریک بین
strobilation باریک شدگی
stringy floppy فلاپی باریک
string tie کراوات باریک
stacked bow کمان باریک
spline نوار باریک
small intestine روده باریک
taper off کم کم باریک شدن
to come to a point باریک شدن
tricklet نهر باریک
crypta طاق باریک
cat-walk راهرو باریک
svelte باریک اندام
G-strings لنگ باریک
G-string لنگ باریک
bowling alleys باریک راه
bowling alley باریک راه
slype راه باریک
slender waisted کمر باریک
scrutator باریک بین
hydrae مار باریک
hydra مار باریک
gracilis nucleus هسته باریک
gracile nucleus هسته باریک
slimpsy باریک اندام
flagelliform باریک ودراز
fastidiousness باریک بینی
fasciculus gracilis ستون باریک
dogtrot راه باریک
d. of a situation موقعیت باریک
inswept جلو باریک
leptodactyl باریک پنجه
long nose انبر دم باریک
quillet باریک بینی
picksome باریک بین
pencil beam نور باریک
necking باریک شدگی
narrow necked گردن باریک
narrow mouthed دهن باریک
narrow leaved باریک برگ
narrow goods کاذی باریک
metaphisical باریک بین
coomb دره باریک
slotting تخته باریک
elongate باریک شدن
slims باریک اندام
peer باریک شدن
slimming باریک اندام
bridle path راه باریک
slats تخته باریک
isthmus تنگه باریک
isthmuses تنگه باریک
labeling تکه باریک
stem راه باریک
elongates باریک شدن
path باریک راه
paths باریک راه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com