English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
Other Matches
controlled pattern بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
airdrop بارریزی هوایی
airdrop platform سکوی بارریزی هوایی
aerial platform سکوی مخصوص بارریزی هوایی
airdrop container جعبه مخصوص بارریزی هوایی
air delivery platform پالت مخصوص بارریزی هوایی
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
air dispatcher متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
air alert warning اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
air alert اماده باش هوایی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
reflex force نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
ready to die اماده برای مرگ
prompt to go اماده برای رفتن
fit to work اماده برای کارکردن
on offer اماده برای فروش
to fit with اماده کردن برای
up and running اماده برای عملیات کامل
mission ready هواپیمای اماده برای پرواز
coverings اماده برای برگرداندن توپ
cover اماده برای برگرداندن توپ
to keep ome's powder dry برای هر رویدادی اماده بودن
forthcomming اماده برای ارائه کردن
batted گل اماده برای کوزه گری
covers اماده برای برگرداندن توپ
bats گل اماده برای کوزه گری
attack on preparation شمشیرباز اماده برای حمله
attention شمشیرباز اماده برای مبارزه
bat گل اماده برای کوزه گری
to prepare for war برای جنگ اماده شدن
to stand in the gap برای دفاع اماده بودن
on guard اماده برای دفاع باشید
attentions شمشیرباز اماده برای مبارزه
he was prone to mischief برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
addresses اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
covers اماده شدن برای دریافت توپ
crams خودرا برای امتحان اماده کردن
off the shelf تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
cramming خودرا برای امتحان اماده کردن
cover اماده شدن برای دریافت توپ
finished product محصولات اماده برای توزیع ومصرف
crammed خودرا برای امتحان اماده کردن
cram خودرا برای امتحان اماده کردن
addressed اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
coverings اماده شدن برای دریافت توپ
winterization اماده کردن برای کار در زمستان
herbescent اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
tropicalization اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
groom اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
pool عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled عده کارمند اماده برای انجام امری
to the manner born فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
pools عده کارمند اماده برای انجام امری
hypnotizable اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
repertoire فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
aircraft turn around اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
dispatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
sawhorse نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
back-up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
despatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
civilian preparedness for war اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
it is insusceptible of change اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
lime paste اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
hot site یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
reaction time زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
turnkey سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
pilot engine ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
predigest بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
crammer کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
rig the ship فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
turnkey system سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
sleeves هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
sleeve هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
air target material program برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
smoke blanket پرده پوشش دود برای استتاراز دید هوایی
shuttle bombing بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
heavy drop بارریزی سنگین
high velocity drop بارریزی سریع
drop altitude ارتفاع بارریزی
impact point نقطه بارریزی
intercept point نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
extraction parchute چتر بارریزی از هواپیما
paradrop بارریزی باچتر نجات
high velocity drop بارریزی با سرعت سقوط زیاد
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
shadow factor ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
tan alt ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
voyage repairs تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Linotype ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
drop zone control center مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
computed air release point نقطه بارریزی پیش بینی شده
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
target approach point اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
point designation شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
statitizing فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
gravity drop پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
z scale نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
controlled airspace قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
heads up در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
ramp alert اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
unit emplaning در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
laager هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
alert force نیروهای اماده باش نیروهای اماده
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com