English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
magnetic surface charge بار سطحی مغناطیسی
Other Matches
surficial swellings بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
topsoil خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
shallow foundation پی سطحی
shallow کم اب سطحی
shallows کم اب سطحی
superficial سطحی
surfaces سطحی
surfaced سطحی
surface سطحی
shallower کم اب سطحی
sketchily سطحی
sketchier سطحی
shallowest کم اب سطحی
planar سطحی
sketchiest سطحی
sketchy سطحی
low level سطحی
skin-deep <idiom> سطحی
acrotic سطحی
decahedral ده سطحی
skin deep سطحی
superficiality سطحی
surface water اب سطحی
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
low level winds بادهای سطحی
adsorption کشش سطحی
evaporation تبخیر سطحی
singeing سوختگی سطحی
singed سوختگی سطحی
pier پایه و سطحی
hexahedral مکعب شش سطحی
piers پایه و سطحی
singe سوختگی سطحی
polyhedral چند سطحی
hexahedron جسم شش سطحی
pentahedral پنج سطحی
dodecahedral دوازده سطحی
blanket grouting تزریق سطحی
surface tensity کشش سطحی
heptahedral هفت سطحی
extensive cultivation زراعت سطحی
extensive agriculture کشاورزی سطحی
epilimnion اب لایه سطحی
interfacial tension کشش سطحی
interfacial force کشش سطحی
horizontal curve پیچ سطحی
bounding mine مین سطحی
area load بار سطحی
one level memory حافظه یک سطحی
ground swell موج سطحی
n level logic منطق N سطحی
multilevel چند سطحی
adhesion جاذبه سطحی
multi level چند سطحی
dodecahedron دوازده سطحی
impact burst ترکش سطحی
surface tension کشش سطحی
surface targets هدفهای سطحی
surface soil خاک سطحی
adsorption جذب سطحی
surface treatment اندود سطحی
surface reverbration برگشتهای سطحی
surface outflow اب سطحی خروجی
surface ornament تزیینات سطحی
surface moisture رطوبت سطحی
surface leakage نشت سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
surface treatment روکش سطحی
split-level چند سطحی
superficially بطور سطحی
smattering دانش سطحی
two level store انباره دو سطحی
trihedral سه روی سه سطحی
topdress سطحی ریختن
formal logic قضاوت سطحی
top soil خاک سطحی
adsorbent جاذب سطحی
surface width عرض سطحی
surface treatment عملیات سطحی
surface irrigation ابیاری سطحی
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
surface burning احتراق سطحی
suface wind باد سطحی
surfaced سطحی جلادادن
free moisture رطوبت سطحی
surface سطحی جلادادن
statical moment لنگر سطحی
sorption جذب سطحی
skin effect اثر سطحی
floating mine مین سطحی
flesh wound زخم سطحی
sheet washing فرسایش سطحی
singes سوختگی سطحی
surface burst ترکش سطحی
surface charge بار سطحی
surface dressing پوشش سطحی
surface drains زهکشهای سطحی
surface erosion فرسایش سطحی
surface detection راداراکتشافی سطحی
surface detection اکتشاف سطحی
surfaces سطحی جلادادن
surface creep خزیدن سطحی
surface corrosion خوردگی سطحی
surface evaporation تبخیر سطحی
surface inflow اب سطحی ورودی
singes بطور سطحی سوختن
singe بطور سطحی سوختن
case hardening سخت گردانی سطحی
singed بطور سطحی سوختن
skims بطور سطحی خواندن
skimmed بطور سطحی خواندن
skim بطور سطحی خواندن
adhesion کشش سطحی پیوستگی
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
scorch بطور سطحی سوختن
singeing بطور سطحی سوختن
adhesion کشش سطحی دوسیدگی
capital widening افزایش سطحی سرمایه
carburize سخت گرداندن سطحی
case harden سخت گردانی سطحی
hard surfacing سخت گردانی سطحی
adsorb جذب سطحی کردن
scorches بطور سطحی سوختن
crazing ترک برداری سطحی
superficiality دانش سطحی بیمایگی
to skim ones the news به اخبارنگاهی سطحی کردن
hokum نمایش سطحی وبد
Band-Aids چارهی سطحی و موقتی
density of surface charge چگالی بار سطحی
topdress بطور سطحی پاشیدن
hydrology بررسی ابهای سطحی
octahedron جسم هشت سطحی
sciolistic دارای اطلاعات سطحی
in a perfunctory manner بطور سرسری یا سطحی
runoff coefficient ضریب جریان سطحی
puppy love عشق سطحی و زودرس
surface integral انتگرال سطحی [ریاضی]
heptahedron جسم هفت سطحی
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
surface fusion welding جوشکاری ذوبی سطحی
Band-Aid چارهی سطحی و موقتی
hard face سخت کردن سطحی
multilevel sort ترتیب چند سطحی
adhesion force نیروی کشش سطحی
hard surface سخت کردن سطحی
surface decarburization کربن گیری سطحی
maximum surface temperature درجه حرارت سطحی حداکثر
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
once-over <idiom> یک نگاه سطحی به کسی انداختن
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
skim sweeping پاک کردن سطحی مینها
subaerial واقع در قسمت سطحی خاک
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
hard facing alloy الیاژ سخت گردانی سطحی
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
kopfring حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
kitsch پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
chireugi ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
skimmer الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
sciolist دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
sciolism اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
salt bath case hardening سخت گردانی سطحی حمام نمک
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
wisenheimer کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
weisenheimer کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
generatrix نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
geodetical کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
paraboloid سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
geodeticline کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com