English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
waiver بار قابل پرتاب به خارج ازهواپیما
Other Matches
gravity extraction بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
gravity drop پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
ejection seat صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
defenestration پرتاب به خارج پنجره
jettison پرتاب وسایل ازناو به خارج
jettisoned پرتاب وسایل ازناو به خارج
jettisoning پرتاب وسایل ازناو به خارج
jettisons پرتاب وسایل ازناو به خارج
ejector وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
put away ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
projectable قابل پرتاب کردن
ejection خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
wider توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wide توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
widest توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
foreign bill برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
external حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
externals حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
storage وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
extensions فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extension فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
externals رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
scissoring 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
out of bounds خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
hooked medallion ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
presentable قابل معرفی قابل ارائه
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
sensible قابل درک قابل رویت
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
presumable قابل استنباط قابل استفاده
achievable قابل وصول قابل تفریق
adducible قابل اضهار قابل ارائه
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
observable قابل مشاهده قابل گفتن
combustible قابل سوزش قابل تراکم
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
pitches پرتاب
shyest پرتاب
putting پرتاب
puts پرتاب
shying پرتاب
throw پرتاب
throwing پرتاب
throws پرتاب
put پرتاب
hurls پرتاب
shyer پرتاب
shoved پرتاب
hurl پرتاب
shove پرتاب
shoves پرتاب
launch پرتاب
launched پرتاب
launching پرتاب
shoving پرتاب
shied پرتاب
pitch پرتاب
shies پرتاب
shy پرتاب
hurled پرتاب
jets پرتاب
tossed پرتاب
jet پرتاب
tosses پرتاب
jetted پرتاب
tossing پرتاب
jaculation پرتاب
toss پرتاب
detrusion پرتاب
jetting پرتاب
launches پرتاب
fires پرتاب راکت
deliveries پرتاب گلوله
unsling پرتاب کردن
caster پرتاب کننده
fire پرتاب راکت
throwing apparatus لوازم پرتاب
bowshot تیر پرتاب
shove پرتاب شدن
conversions پرتاب ازاد
conversion پرتاب ازاد
shoved پرتاب شدن
shoves پرتاب شدن
projections پرتاب طرح
projection پرتاب طرح
let fly پرتاب کردن
launching site محل پرتاب
launching angle زاویه پرتاب
lunger پرتاب کننده
charity line خط پرتاب ازاد
shoving پرتاب شدن
sharity stripe خط پرتاب ازاد
launcher پرتاب کننده
charity shot پرتاب ازاد
deliveries پرتاب توپ
delivery پرتاب گلوله
delivery پرتاب توپ
launcher سکوی پرتاب
torpedo launch پرتاب اژدر
paradrop پرتاب با چتر
airball پرتاب خطا
upthrow پرتاب ببالا
aerial delivery پرتاب هوایی
pouncing پرتاب استامپ
pounces پرتاب استامپ
pounced پرتاب استامپ
pounce پرتاب استامپ
chucks پرتاب نادرست
chucks پرتاب توپ
chucked پرتاب نادرست
chucked پرتاب توپ
chuck پرتاب نادرست
chuck پرتاب توپ
discus throwing پرتاب دیسک
discus throw پرتاب دیسک
arm thrust پرتاب دست
threw پرتاب کرد
jaculate پرتاب کردن
pelts پرتاب کردن
pelted پرتاب کردن
pelt پرتاب کردن
throw-ins پرتاب اوت
throw-in پرتاب اوت
base ejection پرتاب شونده از ته
weight throw پرتاب وزنه
throwing the javelin پرتاب نیزه
flings افکندن پرتاب
flinging افکندن پرتاب
fling افکندن پرتاب
javelin throw پرتاب نیزه
throw in پرتاب اوت
fired پرتاب راکت
shot put پرتاب وزنه
air extraction پرتاب بار
propellants خرج پرتاب
shoots پرتاب کردن
tilts شتاب پرتاب
small ball پرتاب بی حالت
skeet پرتاب کردن
thrust پرتاب کردن
jettisoned پرتاب کردن
throwing the hammer پرتاب چکش
jettisoning پرتاب کردن
thrusting پرتاب کردن
put پرتاب وزنه
hammer throw پرتاب چکش
jettison پرتاب کردن
shoot پرتاب کردن
rocketry فن پرتاب موشک
propellant خرج پرتاب
over 6 یا 8 پرتاب توپ
foin پرتاب کردن
slung پرتاب شده
putting پرتاب وزنه
puts پرتاب وزنه
over- 6 یا 8 پرتاب توپ
thrusts پرتاب کردن
tilted شتاب پرتاب
jettisons پرتاب کردن
pitch پرتاب کردن
free throw پرتاب ازاد
pitches پرتاب کردن
propelling charge خرج پرتاب
foul line خط پرتاب ازاد
referee throw پرتاب داور
forward cast پرتاب نخ ماهیگیری
hot hand پرتاب موفق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com