English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
Other Matches
standard مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
by the square مطابق نمونه
classics مطابق بهترین نمونه
reconstructions نمونه مطابق اصل
reconstruction نمونه مطابق اصل
classic مطابق بهترین نمونه
ideals مطابق نمونه واقعی
ideal مطابق نمونه واقعی
standardized مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
an iconic statue مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
to pattern out ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
adjusts مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusting مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
sample نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling نمونه گیری برداشت نمونه
sight adjustment تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
range spotting تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
undisturbed sample نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
inventory fraction نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
ordnace مهمات
ordnance مهمات
munition مهمات
ammunition مهمات
ammo مهمات
munitions مهمات
bunkers زاغه مهمات
service ammunition مهمات رزمی
separate loading مهمات مجزا
ammunition pit چاله مهمات
inert ammunition مهمات مشقی
service ammunition مهمات جنگی
bunker زاغه مهمات
lot نوبه مهمات
lived مهمات جنگی
ammunition barricade بستههای مهمات
ammunition condition وضعیت مهمات
ammunition credit سهمیه مهمات
caves زاغه مهمات
ammunition identification code کد شناسایی مهمات
ammunition handler متصدی مهمات
ammunition depot انبار مهمات
tracers مهمات رسام
ammunition dump زاغه مهمات
igloo space زاغههای مهمات
ammunition chest جعبه مهمات
ammunition carrier خودرو مهمات کش
ammunition pit زاغه مهمات
ammunition lot نوبه مهمات
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
ammo zero مهمات تمام
cave زاغه مهمات
inert ammunition مهمات بی اثر
ammunition carrier مهمات بیار
ammunition dump انبار مهمات
live مهمات جنگی
separate ammunition مهمات مجزا
ammunition trains بنه مهمات
magazine انبار مهمات
blank ammunition مهمات مانوری
blank ammunition مهمات مشقی
piggy back کیسه مهمات
caisson صندوق مهمات
caisson واگون مهمات
chemical ammunition مهمات شیمیایی
inert مهمات مشقی
cook off گل کردن مهمات
drill ammunition مهمات مشقی
practice ammunition مهمات مشقی
ball ammunition مهمات مانوری
magazines انبار مهمات
munitions of war مهمات جنگی
loads بارگیری مهمات
live ammunition مهمات جنگی
armed ammunition مهمات مسلح
tracer مهمات رسام
explosive ordnance مهمات منفجره
artillery ammunition مهمات توپخانه
fixed ammunition مهمات ثابت
munitioneer مهمات ساز
load بارگیری مهمات
ammunition point نقطه اماد مهمات
igloo space زاغه بتونی مهمات
lot number شماره نوبه مهمات
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
paracaisson گاری مهمات کش دستی
destruction area منطقه تخریب مهمات
armed ammunition مهمات اماده انفجار
shell room انبار مهمات ناو
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
gun room مخزن مهمات درکشتی
inventory lot نوبه ذخیره مهمات
magazine space محوطه زاغه مهمات
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
armement مهمات کشتی جنگی
ammunition lift capability مقدورات حمل مهمات
ammunition modification بهتر سازی مهمات
prescribed load بار مهمات مجاز
semifixed مهمات نیمه ثابت
ammunition depot محل نگهداری مهمات
ammo minus مهمات کمتر از نصف
ordnance مهمات ساز وبرگ
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
arsenals انبار مهمات جنگی
arsenal انبار مهمات جنگی
loading بارگیری مهمات درهواپیما
rack قفسه مهمات و وسایل
racked قفسه مهمات و وسایل
racks قفسه مهمات و وسایل
wracked قفسه مهمات و وسایل
wracks قفسه مهمات و وسایل
ammo plus مهمات بیش از نصف
ammunition credit سهمیه مهمات ذخیره
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
ammunition day of supply روز اماد مهمات
type load نوع بار مهمات
ammunition depot محل تدارک مهمات
type load نوع مهمات هواپیما
correspoundent مطابق
according to مطابق
frae مطابق
corresponding to مطابق با
according مطابق
from مطابق
secundumn مطابق
congurous مطابق
correspounding مطابق
similar مطابق
pursuant مطابق
respondents مطابق
confirming مطابق
correspondents مطابق
corresponding to مطابق
correspondent مطابق
respondent مطابق
complied with مطابق با
even with مطابق
corresponding مطابق
in keeping مطابق
consilient مطابق
comply مطابق با
complying مطابق با
complies مطابق با
similiar مطابق
agreeably to مطابق
in register مطابق
accordant مطابق
complied مطابق با
within مطابق
after مطابق
matched مطابق
incompliance with مطابق
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
dunnage روپوش مهمات ضربه گیر
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
horizontal loading پر کردن مهمات به طور افقی
ammunition in hands of troops مهمات موجود در دست یگانها
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
practice ammunition مهمات مخصوص تمرین هدف
feed belt نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
ammunition lift capability فرفیت حمل ونقل مهمات
color codig علامت گذاری کردن مهمات
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
correspound مطابق بودن
synchronises مطابق بودن
synchronising مطابق بودن
up to date مطابق روز
corresponds مطابق بودن
correspond مطابق بودن
corresponded مطابق بودن
synchronize مطابق بودن
newfashioned مطابق مد روز
synchronizes مطابق بودن
up-to-date مطابق روز
physiologically مطابق فیزیولوژی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com