Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (34 milliseconds)
English
Persian
burden
بار کردن به اندازه فرفیت
burdens
بار کردن به اندازه فرفیت
Other Matches
carload shipment
حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
bytes
اندازه فرفیت ذخیره داده نوار مغناطیسی
byte
اندازه فرفیت ذخیره داده نوار مغناطیسی
capacitance bridge
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
kb
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
Kbyte
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
kilos
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilo
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
throughput capacity
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
berthing capacity
فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
valence
واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
opportune lift
فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it.
<proverb>
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
wheel load
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
shoots
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
grid anode capacity
فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
sizes
به اندازه کردن
size
به اندازه کردن
to take measures
اندازه گیری کردن
gauge=gage
اندازه کردن اشل
superpurgation
بی اندازه ازکار کردن
to a agarment to the body
جامهای را اندازه تن کردن
measure
اندازه گیری کردن
vary infinitely
بی اندازه تغییر کردن
gage
اندازه وسیله اندازه گیری
gage
اندازه گیر اندازه گرفتن
size
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
to set a
اندازه گرفتن باطل کردن
stack up
جمع کردن اندازه گرفتن
margins
مشخص کردن اندازه و حاشیه
to fit
برازاندن
[اندازه کردن]
جامه
margin
مشخص کردن اندازه و حاشیه
to overexert
خود را بیش از اندازه خسته کردن
meters
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
to set measures to anything
برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
meter
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
live up to one's income
به اندازه درامد خود خرج کردن
metres
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
to fit a dress on somebody
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
metre
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
quantize
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
minimise
کوچک کردن پنجره برنامه به اندازه یک نشانه
overwind
بیش از اندازه کوک کردن زیاد پیچیدن
measure
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
meter
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metre
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metres
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meters
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
leave (let) well enough alone
<idiom>
دل خوش کردن به چیزی که به اندازه کافی خوب است
size
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
sizes
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
backbone
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbones
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
halving adjustment
تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
batch
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
gauge
اندازه اندازه گیر
gauges
اندازه اندازه گیر
gauged
اندازه اندازه گیر
bottoming reamer
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
volume capacity
فرفیت
incapacious
بی فرفیت
capacities
فرفیت
line capacitance
فرفیت خط
capacity
فرفیت
capacitance
فرفیت
span
فرفیت
lifting
فرفیت
volume
فرفیت
loads
فرفیت
tankage
فرفیت
load
فرفیت
volumes
فرفیت
lifted
فرفیت
spanned
فرفیت
contenting
فرفیت
spans
فرفیت
lift
فرفیت
content
فرفیت
spanning
فرفیت
valence
فرفیت
equipotential
هم فرفیت
loading
فرفیت
lifts
فرفیت
loading capacity
فرفیت
throughput
فرفیت
idle capacity
فرفیت بلااستفاده
capacitance of a conductor
فرفیت سیم
output
کارکرد فرفیت
outputs
کارکرد فرفیت
tonnage
فرفیت کشتی
antenna capacity
فرفیت انتن
useful load
فرفیت مفید
useful capacity
فرفیت مفید
transformer capacity
فرفیت ترانسفورماتور
loads
فرفیت بارگیری
valence electron
الکترون فرفیت
coil capacity
فرفیت بوبین
idle capacity
فرفیت بیکار
line charging capacity
فرفیت بارگیری خط
gross tonnage
فرفیت ناخالص به تن
body capacitance
فرفیت بدن
current capacity
فرفیت جریان
capacitance of a capacitor
فرفیت خازن
loading
فرفیت بارگیری
administrative capacity
فرفیت اداری
capacitance of a conducting body
فرفیت رسانا
work load
فرفیت کار
current capacity
فرفیت بار
drilling capacity
فرفیت حفاری
load
فرفیت بارگیری
field capacity
فرفیت نگهداری
output capacitance
فرفیت خروجی
heating capacity
فرفیت گرمایش
heat capacity
فرفیت گرمایی
heat capacity
فرفیت حرارتی
breaking capacity
فرفیت قطع
breaking capacity
فرفیت شکست
productive capacity
فرفیت تولیدی
productive capacity
فرفیت تولید
production capacity
فرفیت تولید
gross capacity
فرفیت ناویژه
pay load
فرفیت ترابری
excess capacity
فرفیت اضافی
expanded , capacity
توسعه فرفیت
distributed capacity
فرفیت منتشر
capacitance
فرفیت خازنی
capacitance
فرفیت الکتریکی
specific capacity
فرفیت مخصوص
ampere hour capacity
فرفیت باطری
holding capacity
فرفیت نگهداری
road capacity
فرفیت جاده
net tonnage
فرفیت خالص به تن
coupling capacity
فرفیت اتصالی
specific capacity
ضریب فرفیت
general heat capacity
فرفیت گرمایی کل
tax capacity
فرفیت مالیاتی
covalent bond
قید هم فرفیت
fcl
فرفیت پر کانتینر
milling capacity
فرفیت فرزکاری
vital capacity
فرفیت حیاتی
natural capacity
فرفیت طبیعی
buffer capacity
فرفیت بافر
design capacity
فرفیت طرح
permittance
فرفیت خازن
electrovalence
فرفیت الکتریکی
information capacity
فرفیت خبری
inductive capacity
فرفیت القائی
unused capacity
فرفیت بی کار
below capacity
زیر فرفیت
qualities
نوع فرفیت
electrovalency
فرفیت الکتریکی
quality
نوع فرفیت
univalent
دارای یک فرفیت
capacity range
حیطه فرفیت
refrigerant capacity
فرفیت سرمایی
overload
اضافه فرفیت
condenser capacity
فرفیت خازن
capacity of condenser
فرفیت خازن
localized capacity
فرفیت متمرکز
capacity of coil
فرفیت پیچک
bearing capacity
فرفیت تحمل
electrostatic capacity
فرفیت الکترواستاتیک
effective capacity
فرفیت موثر
load carring capacity
فرفیت باربری
deck load
فرفیت عرشه
load capacity
فرفیت بار
overloading
اضافه فرفیت
battery capacity
فرفیت باتری
electrostatic capacitive
فرفیت الکتروستاتیکی
storage capacity
فرفیت انباره
carrying capacity
فرفیت برد
input capacitance
فرفیت اولیه
input capacitance
فرفیت ورودی
injection capacity
فرفیت پاشش
injection capacity
فرفیت تزریق
load capacity
فرفیت باربری
beach capacity
فرفیت اسکله
deadweight
فرفیت کششی
beach capacity
فرفیت باراندازساحلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com