Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
bullish market
بازار رو به رونق
Other Matches
walras law
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
dumping
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fair
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
market failure
شکست بازار نارسائی بازار
market value
در بازار قیمت بازار
lustreer
رونق
boom
رونق
prosperity
رونق
boomed
رونق
up-and-coming
رو به رونق
recoveries
رونق
booming
رونق
recovery
رونق
booms
رونق
upswing
رونق
juice up
رونق دادن به
quick recovery
رونق سریع
revival
اغاز رونق
boom
رونق شدید
animators
رونق دهنده
animator
رونق دهنده
revivals
اغاز رونق
booms
رونق گرفتن
booms
رونق شدید
booming
رونق گرفتن
booming
رونق شدید
boomed
رونق گرفتن
boomed
رونق شدید
boom
رونق گرفتن
recovery phase
مرحله رونق
economic prosperity
رونق اقتصادی
upswing
رونق گرفتن
business prosperty
رونق سوداگری
economic prosprity
رونق اقتصادی
golden ages
دوران رونق و رفاه
business prosperty
رونق کسب و کار
golden age
دوران رونق و رفاه
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
prospers
رونق یافتن موفق شدن
thriving
رونق یافتن کامیاب شدن
thrives
رونق یافتن کامیاب شدن
thrived
رونق یافتن کامیاب شدن
thrive
رونق یافتن کامیاب شدن
prospering
رونق یافتن موفق شدن
revivification
تجدید حیات رونق تازه
prospered
رونق یافتن موفق شدن
prosper
رونق یافتن موفق شدن
he prospered in his business
در کار خود کامیاب شد کارش رونق گرفت
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
he has a rushing business
کارش خوب گرفته است کارش خیلی رونق دارد
he was p in his business
خوب بود کارش رونق گرفته بود
market places
بازار
markets
بازار
cloth-hall
بازار
market place
بازار
the mareet was weak
بازار
market
بازار
bazaars
بازار
bazaar
بازار
agora
بازار
mart
بازار
shopping center
بازار
trone
بازار
marketed
بازار
labor market
بازار کار
county fair
بازار روز
credit market
بازار اعتباری
market appraisal
سنجش بازار
foreign market
بازار خارج
foreign exchange market
بازار ارز
falling market
بازار رو به زوال
exchange market
بازار اسعار
fair market
بازار مکاره
county fair
بازار مکاره
dead market
بازار کساد
historical cost
قیمت بازار
market demand
تقاضای بازار
market equilibrium
تعادل بازار
market failure
ناتوانی بازار
download
بازار کارافتاده
home market
بازار داخلی
gold market
بازار طلا
fair market
هفته بازار
loan market
بازار وام
imperfect market
بازار ناقص
financial market
بازار مالی
domestic market
بازار داخلی
market forces
نیروهای بازار
dead market
بازار کم فروش
wage market
بازار دستمزد
the market is dull
بازار کساداست
spot market
بازار نقدی
sharing the market
تقسیم بازار
seller's market
بازار فروشنده
sales area
بازار فروش
perfect market
بازار کامل
oil market
بازار نفت
narrow market
بازار محدود
widening of market
گسترش بازار
EEC
بازار مشترک
carpet market
بازار فرش
marketplace
بازار گاه
market value
قیمت بازار
market trust
بازار انحصاری
market penetration
نفوذ به بازار
market overt
بازار اشکار
market oriented
در جهت بازار
market opportunity
فرصت بازار
market mechanism
مکانیسم بازار
market leader
پیشرو بازار
market leader
پیشقدم در بازار
market imperfection
نقص بازار
market functions
وفائف بازار
market price
قیمت بازار
market prices
قیمتهای بازار
market review
بررسی بازار
market trends
روندهای بازار
market structure
بنیان بازار
market structure
ساخت بازار
market share
سهم بازار
market segmentation
تجزیه بازار
market system
نظام بازار
market segmentation
تقسیم بازار
market risk
خطر بازار
market survey
بررسی بازار
market freedom
ازادی بازار
sale
بازار فروش
black markets
بازار سیاه
market research
بررسی بازار
aggregate market demand
تقاضای کل بازار
aggregate market supply
عرضه کل بازار
free markets
بازار ازاد
free market
بازار ازاد
open market
بازار باز
open market
بازار ازاد
tenors
بازار سلف
Common Market
بازار مشترک
market economy
اقتصاد بازار
marketing
بازار یابی
emporia
بازار بزرگ
emporium
بازار بزرگ
outlets
بازار فروش
outlet
بازار فروش
mart
بازار مالی
market economies
اقتصاد بازار
black market
بازار سیاه
tenor
بازار سلف
competition
بازار ازاد
bullish market
بازار احتکاری
glut
پر کردن بازار
competitions
بازار ازاد
buyer's market
بازار خرید
gluts
پر کردن بازار
money market
بازار پول
supermarkets
ابر بازار
emporiums
بازار بزرگ
buyers market
بازار خرید
capital market
بازار سرمایه
commodity market
بازار کالا
money markets
بازار پول
bearish market
بازار رو به افول
slumps
کسادی بازار
bourse
بازار سهام
supermarket
ابر بازار
brand leader
پیشرو در بازار
slumping
کسادی بازار
slumped
کسادی بازار
slump
کسادی بازار
bullion market
بازار شمش
organises
بازار سازمان یافته
open market operations
عملیات بازار ازاد
organising
بازار سازمان یافته
markets
به بازار عرضه کردن
marketability
قابلیت عرضه در بازار
markets
در بازار دادوستد کردن
marketed
در بازار دادوستد کردن
product launch
جا انداختن محصول در بازار
market
در بازار دادوستد کردن
marketed
به بازار عرضه کردن
market
به بازار عرضه کردن
open market price
قیمت بازار ازاد
open market rate
نرخ بازار ازاد
market
بازار فروش
[اقتصاد]
launching
جا انداختن کالا در بازار
to put on the market
به بازار عرضه کردن
launches
جا انداختن کالا در بازار
launched
جا انداختن کالا در بازار
To depress the market .
بازار را کساد کردن
organize
بازار سازمان یافته
open purchase
خرید از بازار ازاد
organized market
بازار سازمان یافته
spot market
بازار معاملات نقدی
securities market
بازار اوراق بهادار
security market
بازار اوراق بهادار
soft market
بازار با تقاضای خوب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com