Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
English
Persian
cross examination
بازجویی همگانی
Other Matches
cross examination
بازجویی استنطاق بازجویی از شهود مواجهه دادن شهود
public
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
universal
همگانی
nonquota
همگانی
generable
همگانی
communally
همگانی
communal
همگانی
generals
همگانی
general
همگانی
public
همگانی
plenums
همگانی
wall-to-wall
همگانی
plenum
همگانی
pissoir
ابریزگاه همگانی
pissoir
شاشگاه همگانی
mass media
رسانههای همگانی
long house
ماوای همگانی
hecatomb
قربانی همگانی
latrine
ابریز همگانی
family check
کیش همگانی
agora
همایشگاه همگانی
public building
بنای همگانی
utility
صنایع همگانی
public
همگانی ملی
universalization
همگانی سازی
universal trait
صفت همگانی
holocaust
کشتار همگانی
generals
جامع همگانی
universal symbol
نماد همگانی
holocausts
کشتار همگانی
universal complex
عقده همگانی
mass education
اموزش همگانی
general
جامع همگانی
semipublic
نیمه همگانی
public instractions
تعلیمات همگانی
public health
بهداشت همگانی
pogroms
ازار وکشتار همگانی
pogrom
ازار وکشتار همگانی
public domain software
نرم افزارعمومی یا همگانی
public works
کارهای ساختمانی همگانی
cafeteria messing
ناهار خوری همگانی
land sturm
نام نویسی همگانی
socialized medicine
بیمه پزشکی همگانی
holocausts
اتش سوزی همگانی
public traffic
رفت و امد همگانی
public domain software
نرم افزار همگانی
holocaust
اتش سوزی همگانی
common good
خیر عمومی یا صلاح همگانی
interrogating
بازجویی
inquiry
بازجویی
investigation
بازجویی
interrogates
بازجویی
interrogated
بازجویی
inquirendo
بازجویی
interrogation
بازجویی
interrogations
بازجویی
inquiries
بازجویی
investigations
بازجویی
interrogate
بازجویی
cross question
بازجویی
social security
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
sanitarian
کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
indignation meeting
مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
inquests
بازجویی رسیدگی
local enquiry
بازجویی محلی
inquiries
پرسش بازجویی
inquisite
بازجویی کردن
quests
طلب بازجویی
inquest
بازجویی رسیدگی
inquiringly
ازراه بازجویی
committee of inquiry
کمیسیون بازجویی
to make enquiries into
بازجویی کردن در
to go into
بازجویی کردن
enquired
بازجویی کردن از
enquires
بازجویی کردن از
inquire
بازجویی کردن از
inquired
بازجویی کردن از
inquires
بازجویی کردن از
investigating committee
کمیسیون بازجویی
inquiry
پرسش بازجویی
interrogation
بازپرسی بازجویی
investigating
بازجویی کردن
investigated
بازجویی کردن
investigate
بازجویی کردن
interrogators
بازجویی کننده
interrogator
بازجویی کننده
interrogations
بازپرسی بازجویی
quest
طلب بازجویی
examines
بازجویی کردن
examined
بازجویی کردن
cross examine
بازجویی کردن
cross examiner
بازجویی کننده
examine
بازجویی کردن
examining
بازجویی کردن
investigates
بازجویی کردن
assay
چشیدن بازجویی کردن
inquiries
پرسش بازجویی رسیدگی
assays
چشیدن بازجویی کردن
inquiry
پرسش بازجویی رسیدگی
coroner's inquest
بازجویی در رگهای ناگهانی
crowner's quest
بازجویی درمرگهای ناگهانی
to e. into a matter
مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
inquest
بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
inquests
بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
gymnopaedic
درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
inquisitions
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisition
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
telpak
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
community property
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
criminal investigation
شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
examination
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examinations
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
investigated
وارسی کردن بازجویی کردن
investigates
وارسی کردن بازجویی کردن
investigating
وارسی کردن بازجویی کردن
investigate
وارسی کردن بازجویی کردن
elicitation
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com