Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English
Persian
visit and search
بازدید و تجسس کردن ناو
Other Matches
physical inspection
بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
search
تجسس کردن
searches
تجسس کردن
searchingly
تجسس کردن
searched
تجسس کردن
feedout
تجسس کردن
scan
تجسس کردن بارادار
scanned
تجسس کردن بارادار
scans
تجسس کردن بارادار
surveillance
تجسس بررسی کردن
terrain spotting
تجسس کردن زمین
inspection arms
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
snooped
نگاه تجسس امیز کردن
snoops
نگاه تجسس امیز کردن
snoop
نگاه تجسس امیز کردن
snooping
نگاه تجسس امیز کردن
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
visiting correspondent
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
reconnoitered
بازدید کردن
examining
بازدید کردن
to return a visit
بازدید کردن
examines
بازدید کردن
see over
بازدید کردن
reconnoiter
بازدید کردن
survey
بازدید کردن
reconnoitering
بازدید کردن
surveyed
بازدید کردن
reconnoiters
بازدید کردن
revisited
بازدید کردن
examine
بازدید کردن
examined
بازدید کردن
reconnoitring
بازدید کردن
surveys
بازدید کردن
reconnoitres
بازدید کردن
revisiting
بازدید کردن
revisits
بازدید کردن
reconnoitred
بازدید کردن
reconnoitre
بازدید کردن
revisit
بازدید کردن
overhauls
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
reviews
بازدید انتقاد کردن
review
بازدید انتقاد کردن
reviewed
بازدید انتقاد کردن
to rehash something
وضعیتی را بازدید کردن
surveys
بررسی کردن بازدید
to revisit the situation
وضعیتی را بازدید کردن
to revisit an issue
مسئله ای را بازدید کردن
reviewing
بازدید انتقاد کردن
surveyed
بررسی کردن بازدید
survey
بررسی کردن بازدید
checks
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
to revisit something
بازدید کردن چیزی
[مجازی]
refer
مراجعه کردن بازدید مجدد
refers
مراجعه کردن بازدید مجدد
referred
مراجعه کردن بازدید مجدد
gam
گرد امدن بازدید کردن
step in
بازدید مختصر وکوتاهی کردن
investigate
تحقیق کردن تجسس کردن
investigates
تحقیق کردن تجسس کردن
investigating
تحقیق کردن تجسس کردن
indagate
تجسس کردن رسیدگی کردن
investigated
تحقیق کردن تجسس کردن
to revisit a subject of research
سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
to revisit a criminal case
[judicial proceedings]
یک پرونده جنایی
[رسیدگی قضائی]
را بازدید کردن
rig the ship
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
mine watching
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
search
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searchingly
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searched
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searches
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
investigations
تجسس
scanned
تجسس
scans
تجسس
investigation
تجسس
indagation
تجسس
equivoque
تجسس
searchingly
تجسس
searches
تجسس
searched
تجسس
search
تجسس
equivoke
تجسس
scan
تجسس
researches
تجسس تحقیق
air search
تجسس هوایی
chemical survey
تجسس شیمیایی
investigation
تجسس وارسی
ground surveillance
تجسس زمینی
researching
تجسس تحقیق
surveillant
تجسس کننده
espial officer
افسر تجسس
research
تجسس تحقیق
investigations
تجسس وارسی
researched
تجسس تحقیق
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
search attack unit
یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
specific search
تجسس اختصاصی منطقه
sector of search
منطقه تجسس رادار
antisubmarine search
عملیات تجسس ضد زیردریایی
air surveillance
تجسس واکتشاف هوایی
pararescue team
تیم تجسس و نجات
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
combat surveillance
تجسس میدان رزم
target aquisition
سیستم تجسس هدف
surveillance radar
رادار تجسس هدف
search and rescue
عملیات تجسس و نجات
seeker
رادار تجسس هدف
counter surveillance
عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
spiral scanning
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
search mission
ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
sweep
تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
intercepting search
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
target cap
گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
reviewal
بازدید
revision
بازدید
examined
بازدید
examine
بازدید
control
بازدید
controlling
بازدید
controls
بازدید
examines
بازدید
inspection
بازدید
reviews
بازدید
reviewing
بازدید
examining
بازدید
review
بازدید
reviewed
بازدید
visit
بازدید
surveying
بازدید
revisions
بازدید
visited
بازدید
visits
بازدید
inspection
بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
inspection
بازدید معاینه
visitor
بازدید کننده
visitors
بازدید کننده
barrier inspection
بازدید ازموانع
destination inspection
بازدید در مقصد
visit
بازدید دیدار
visits
بازدید دیدار
location survey
بازدید در محل
home visit
بازدید خانواده
visited
بازدید دیدار
inspection well
چاه بازدید
inspection shaft
میله بازدید
man hole
چاهک بازدید
certificate of survey
گواهی بازدید
personnel monitoring
بازدید پرسنلی
inspection gallery
دالان بازدید
spot checks
بازدید در محل
boarding visit
بازدید پس دادن
boarding call
دعوت به بازدید
boarding call
بازدید رسمی
spot check
بازدید در محل
barrier inspection
بازدید کنار جاده
monitored
بازدید کار دستگاه
monitors
بازدید کار دستگاه
check out equipment
وسایل بازدید محل
perambulation
دور زنی بازدید
visitors from abroad
بازدید کنندگان خارجی
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
man hole
دهانه بازدید ادم رو
afterflight inspection
بازدید بعد از پرواز
official visit
بازدید رسمی فرمانده
visit of courtesy
بازدید رسمی نظامی
reconnaissance
بازدید مقدماتی اکتشاف
monitor
بازدید کار دستگاه
annual general inspection
بازدید عمومی سالیانه
before flight inspection
بازدید قبل از پرواز
inspection gallery
دالان بازرسی گالری بازدید
man hole
دریچه بازدید سوراخ ادم رو
check off list
برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
showdown
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
muster roll
دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
showdowns
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
saints
نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
saint
نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
radar scan
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
sector scan
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
chemical survey
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
reviews
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed
بازدید رسمی یاسان رسمی
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
circular scanning
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
inflight phase
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com