Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English
Persian
personnel monitoring
بازدید پرسنلی
Other Matches
physical inspection
بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
service rating
تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
average strength
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
inspection arms
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
visiting correspondent
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
personnel status
وضعیت پرسنلی
personnel section
قسمت پرسنلی
soundex code
کد حقوقی پرسنلی
assistant chief of staff, g
معاونت پرسنلی
personnel management
مدیریت پرسنلی
personnel services
خدمات پرسنلی
personnel authorization
سطح پرسنلی مجاز
service rating
طبقه بندی پرسنلی
personnel authorization
جدول پرسنلی مجاز
personnel management
اداره کردن پرسنلی
personnel ceiling
سقف استعداد مجاز پرسنلی
company grade
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
army personnel system
سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel center
مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
profile
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiling
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiled
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiles
سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
authorized strength of theater
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
short timer
پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
transient
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients
پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
federal privacy act
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
army classification battery test
ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
examining
بازدید
examines
بازدید
reviewal
بازدید
examined
بازدید
examine
بازدید
visit
بازدید
visited
بازدید
visits
بازدید
inspection
بازدید
controlling
بازدید
revision
بازدید
controls
بازدید
review
بازدید
revisions
بازدید
reviewing
بازدید
reviewed
بازدید
control
بازدید
surveying
بازدید
reviews
بازدید
inspection
بازدید معاینه
see over
بازدید کردن
home visit
بازدید خانواده
surveyed
بازدید کردن
to return a visit
بازدید کردن
surveys
بازدید کردن
reconnoiter
بازدید کردن
inspection well
چاه بازدید
inspection shaft
میله بازدید
location survey
بازدید در محل
inspection gallery
دالان بازدید
man hole
چاهک بازدید
destination inspection
بازدید در مقصد
certificate of survey
گواهی بازدید
boarding visit
بازدید پس دادن
boarding call
دعوت به بازدید
boarding call
بازدید رسمی
barrier inspection
بازدید ازموانع
visits
بازدید دیدار
spot checks
بازدید در محل
visited
بازدید دیدار
reconnoitering
بازدید کردن
reconnoitered
بازدید کردن
examines
بازدید کردن
examined
بازدید کردن
examine
بازدید کردن
examining
بازدید کردن
survey
بازدید کردن
revisits
بازدید کردن
revisiting
بازدید کردن
revisited
بازدید کردن
revisit
بازدید کردن
reconnoiters
بازدید کردن
spot check
بازدید در محل
reconnoitring
بازدید کردن
visitor
بازدید کننده
reconnoitres
بازدید کردن
visitors
بازدید کننده
visit
بازدید دیدار
reconnoitred
بازدید کردن
reconnoitre
بازدید کردن
survey
بررسی کردن بازدید
man hole
دهانه بازدید ادم رو
reviews
بازدید انتقاد کردن
official visit
بازدید رسمی فرمانده
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
reviewing
بازدید انتقاد کردن
reviewed
بازدید انتقاد کردن
visitors from abroad
بازدید کنندگان خارجی
to revisit an issue
مسئله ای را بازدید کردن
surveys
بررسی کردن بازدید
review
بازدید انتقاد کردن
visit of courtesy
بازدید رسمی نظامی
to revisit the situation
وضعیتی را بازدید کردن
to rehash something
وضعیتی را بازدید کردن
surveyed
بررسی کردن بازدید
monitor
بازدید کار دستگاه
annual general inspection
بازدید عمومی سالیانه
perambulation
دور زنی بازدید
reconnaissance
بازدید مقدماتی اکتشاف
barrier inspection
بازدید کنار جاده
before flight inspection
بازدید قبل از پرواز
check out equipment
وسایل بازدید محل
monitored
بازدید کار دستگاه
monitors
بازدید کار دستگاه
afterflight inspection
بازدید بعد از پرواز
to revisit something
بازدید کردن چیزی
[مجازی]
man hole
دریچه بازدید سوراخ ادم رو
step in
بازدید مختصر وکوتاهی کردن
refers
مراجعه کردن بازدید مجدد
refer
مراجعه کردن بازدید مجدد
visit and search
بازدید و تجسس کردن ناو
gam
گرد امدن بازدید کردن
referred
مراجعه کردن بازدید مجدد
inspection gallery
دالان بازرسی گالری بازدید
to revisit a subject of research
سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
check off list
برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
to revisit a criminal case
[judicial proceedings]
یک پرونده جنایی
[رسیدگی قضائی]
را بازدید کردن
showdown
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
muster roll
دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
showdowns
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
saints
نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
saint
نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
rig the ship
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
overhauled
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
reviewing
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews
بازدید رسمی یاسان رسمی
checked
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checks
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
inflight phase
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
inspection
بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com