English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
barrier inspection بازدید کنار جاده
Other Matches
wayside کنار جاده
roadsides کنار جاده
roadside کنار جاده
by the side of the road در کنار جاده
crash barrier حصار کنار جاده
road side کنار جاده یا خیابان
road ditch راه آب [کنار جاده]
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
landslide ریزش خاک کوه کنار جاده
landslides ریزش خاک کوه کنار جاده
pull over اتوموبیل را بکنار جاده راندن کنار زدن
inspection arms سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
divided highway [American E] شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpasses مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
going وضع جاده زمین جاده
service road جاده کناری جاده سرویس
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
track clearer جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
reviews بازدید
examining بازدید
revision بازدید
examine بازدید
revisions بازدید
examined بازدید
examines بازدید
reviewing بازدید
visited بازدید
visits بازدید
control بازدید
controlling بازدید
controls بازدید
visit بازدید
reviewal بازدید
surveying بازدید
inspection بازدید
reviewed بازدید
review بازدید
inspection بازدید معاینه
revisit بازدید کردن
revisited بازدید کردن
reconnoiter بازدید کردن
visit بازدید دیدار
spot check بازدید در محل
to return a visit بازدید کردن
personnel monitoring بازدید پرسنلی
visits بازدید دیدار
see over بازدید کردن
visitors بازدید کننده
spot checks بازدید در محل
visited بازدید دیدار
revisiting بازدید کردن
survey بازدید کردن
barrier inspection بازدید ازموانع
inspection shaft میله بازدید
inspection well چاه بازدید
reconnoitres بازدید کردن
reconnoitre بازدید کردن
reconnoiters بازدید کردن
boarding visit بازدید پس دادن
reconnoitered بازدید کردن
location survey بازدید در محل
surveys بازدید کردن
boarding call دعوت به بازدید
boarding call بازدید رسمی
surveyed بازدید کردن
examining بازدید کردن
reconnoitring بازدید کردن
inspection gallery دالان بازدید
home visit بازدید خانواده
visitor بازدید کننده
destination inspection بازدید در مقصد
examine بازدید کردن
reconnoitering بازدید کردن
man hole چاهک بازدید
examined بازدید کردن
reconnoitred بازدید کردن
revisits بازدید کردن
examines بازدید کردن
certificate of survey گواهی بازدید
survey بررسی کردن بازدید
check out equipment وسایل بازدید محل
perambulation دور زنی بازدید
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
to rehash something وضعیتی را بازدید کردن
drop by <idiom> بازدید از کسی با جایی
to revisit an issue مسئله ای را بازدید کردن
surveyed بررسی کردن بازدید
monitor بازدید کار دستگاه
monitored بازدید کار دستگاه
monitors بازدید کار دستگاه
visit of courtesy بازدید رسمی نظامی
official visit بازدید رسمی فرمانده
afterflight inspection بازدید بعد از پرواز
visitors from abroad بازدید کنندگان خارجی
annual general inspection بازدید عمومی سالیانه
to revisit the situation وضعیتی را بازدید کردن
reviewed بازدید انتقاد کردن
reviews بازدید انتقاد کردن
man hole دهانه بازدید ادم رو
surveys بررسی کردن بازدید
reviewing بازدید انتقاد کردن
review بازدید انتقاد کردن
before flight inspection بازدید قبل از پرواز
refer مراجعه کردن بازدید مجدد
step in بازدید مختصر وکوتاهی کردن
referred مراجعه کردن بازدید مجدد
refers مراجعه کردن بازدید مجدد
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
to revisit something بازدید کردن چیزی [مجازی]
man hole دریچه بازدید سوراخ ادم رو
inspection gallery دالان بازرسی گالری بازدید
gam گرد امدن بازدید کردن
check off list برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
to revisit a subject of research سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
muster roll دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
to revisit a criminal case [judicial proceedings] یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
saints نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
saint نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
rig the ship فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
bordering کنار
lotos کنار
on shore بر کنار
off از کنار
lote کنار
border line خط کنار
bourne کنار
lotuses کنار
list کنار
waterfronts اب کنار
along side تا کنار
along side در کنار
lip کنار
bordered کنار
recesses کنار
recess کنار
lotus کنار
border کنار
away کنار
marginate کنار
abutment کنار
waterfront اب کنار
brink کنار
rim کنار
bank کنار
marge کنار
side aisle کنار
brim کنار
brimmed کنار
brimming کنار
ex کنار
ex- کنار
brims کنار
edge : کنار
edges : کنار
besides کنار
apart کنار
banks کنار
margin کنار
verge کنار
margins کنار
rand کنار
verges کنار
rims کنار
limit کنار
sidelined خط کنار زمین
bow out کنار کشیدن
sidelines خط کنار زمین
strands کنار دریا
floret of ray گلچه کنار
sidelining خط کنار زمین
sideline خط کنار زمین
lay away کنار گذاشتن
lote درخت کنار
bedside کنار بستر
lotos درخت کنار
coping کنار امدن
bypass کنار گذار
to lay aside کنار گذاشتن
bypassed کنار گذار
bypasses کنار گذار
bypassing کنار گذار
riparian رود کنار
seacoast دریا کنار
shipboard کنار کشتی
shipside کنار کشتی
side foot ضربه با کنار پا
put aside کنار گذاشتن
side step کنار رفتن
foreshore کنار دریا
foreshores کنار دریا
to leave off کنار گذاشتن
strands کنار رود
gravesides در کنار آرامگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com