English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
English Persian
inspection بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
Other Matches
inspection gallery دالان بازرسی گالری بازدید
control بازرسی کردن
surveys بازرسی کردن
checks بازرسی کردن
searches بازرسی کردن
surveyed بازرسی کردن
examining بازرسی کردن
check بازرسی کردن
to rummage بازرسی کردن
look over something <idiom> بازرسی کردن
to browse through بازرسی کردن
to search after بازرسی کردن
searchingly بازرسی کردن
controlling بازرسی کردن
inspected بازرسی کردن
search بازرسی کردن
examined بازرسی کردن
examines بازرسی کردن
controls بازرسی کردن
inspecting بازرسی کردن
to look over بازرسی کردن
checked بازرسی کردن
examine بازرسی کردن
seach بازرسی کردن
inspects بازرسی کردن
survey بازرسی کردن
inspect بازرسی کردن
searched بازرسی کردن
to pick over بازرسی کردن و برگزیدن
checks امتحان کردن بازرسی
checked امتحان کردن بازرسی
cargo checking بازرسی کردن محمولات
check امتحان کردن بازرسی
tests شهادت گواهی بازرسی کردن
test شهادت گواهی بازرسی کردن
espy جاسوس بودن بازرسی کردن
espying جاسوس بودن بازرسی کردن
espies جاسوس بودن بازرسی کردن
tested شهادت گواهی بازرسی کردن
espied جاسوس بودن بازرسی کردن
look over بازرسی کردن صرف نظر کردن
geologize ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
inspector general بازرسی بازرسی کل ارتش
interrogated مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
inspects بازرسی کردن تفتیش کردن
sight بازرسی کردن رویت کردن
inspecting بازرسی کردن تفتیش کردن
examined بازرسی کردن معاینه کردن
examining بازرسی کردن معاینه کردن
inspected بازرسی کردن تفتیش کردن
proctor نظارت کردن بازرسی کردن
examines بازرسی کردن معاینه کردن
inspect بازرسی کردن تفتیش کردن
examine بازرسی کردن معاینه کردن
sights بازرسی کردن رویت کردن
check register بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
cancel check firing فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inspects بازرسی
auditing بازرسی
visited بازرسی
inspection بازرسی
controllership بازرسی
examined بازرسی
visit بازرسی
audit بازرسی
perambulation بازرسی
cross examination بازرسی
examines بازرسی
examen بازرسی
surveyed بازرسی
inquiries بازرسی
surveys بازرسی
audits بازرسی
visitations بازرسی
visitation بازرسی
inspectorship بازرسی
inquiry بازرسی
examine بازرسی
survey بازرسی
checks بازرسی شد
checked بازرسی شد
examination بازرسی
examinations بازرسی
check بازرسی شد
inspected بازرسی
controlling بازرسی
audited بازرسی
examining بازرسی
controls بازرسی
inspect بازرسی
visits بازرسی
inspecting بازرسی
control بازرسی
martitime survey بازرسی دریائی
searchingly تکاپو بازرسی
manhole اطاقک بازرسی
certificate of survey گواهی بازرسی
board of inspection and survey سازمان بازرسی
detection بازیابی بازرسی
unchecked <adj.> بازرسی نشده
unevaluated <adj.> بازرسی نشده
unexamined <adj.> بازرسی نشده
uninspected <adj.> بازرسی نشده
untested <adj.> بازرسی نشده
manholes اطاقک بازرسی
certificate of inspection گواهی بازرسی
searches تکاپو بازرسی
check point نقطه بازرسی
search تکاپو بازرسی
for [your/our] inspection برای بازرسی
identity control بازرسی شناسنامه
identity check بازرسی شناسنامه
inspection بازرسی و بازبینی
searcher warrant اجازه بازرسی
checkup بازرسی کلی
jerque بازرسی کشتی
audited بازرسی رسیدگی
examinations بازرسی معاینه
inspection certificate گواهی بازرسی
audits بازرسی رسیدگی
inspectional مربوط به بازرسی
searched تکاپو بازرسی
examination بازرسی معاینه
vidimus بازرسی حساب
auditing بازرسی رسیدگی
audit بازرسی رسیدگی
unaudited <adj.> بازرسی نشده
unverified <adj.> بازرسی نشده
inspected تحقیق بازرسی
investigating committee کمیته بازرسی
probed میله بازرسی
survey report گزارش بازرسی
scrutineer بازرسی فنی
magnetic inspection بازرسی مغناطیسی
inspects تحقیق بازرسی
committee of inquiry کمیته بازرسی
inspecting تحقیق بازرسی
right of visit حق بازرسی و تفتیش
probes میله بازرسی
probe میله بازرسی
cargo checking بازرسی بار
inspect تحقیق بازرسی
inquiry documents اسناد بازرسی
aircraft inspection بازرسی هواپیما
contractor inspection system سیستم بازرسی پیمانها
input control unit واحد بازرسی ورودی
controls بازرسی نظارت جلوگیری
search warrant حکم بازرسی و ورود
search warrants حکم بازرسی و ورود
he was appointed to inspect it مامور شد ان را بازرسی کند
cleared without examination ترخیص بدون بازرسی
control بازرسی نظارت جلوگیری
scrutineering بازرسی فنی قایق
controlling بازرسی نظارت جلوگیری
cwe ترخیص بدون بازرسی
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
domiciliary visit بازرسی خانه شخص
censorial مبنی بر بازرسی مطبوعات و
right of search حق بازرسی کشتی در دریاها
check sweeping بازرسی مین روبی
non destructive inspection بازرسی غیر مخرب
controllable قابل ممیزی یا بازرسی
inspective وابسته به تفتیش و بازرسی
privateer فرمانده کشتی بازرسی
tech inspection بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
g man نماینده مخصوص دایره بازرسی
location survey بازرسی در جای اجناس درانبار
FBI مخفف دفتر بازرسی فدرال
helical scanning بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
visitatorial وابسته به یادارای اختیار بازرسی
board of inspection and survey هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
visitation اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
weight and balance sheet برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
action letter فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
visitations اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
borescope ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
check-points محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoint محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
target approach point اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
The reporter was held at the checkpoint for several hours. خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
checkpoints محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
caveat emptor یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
bench check کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
checks بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
quadratic quotient search الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
overhaul سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
check firing فرمان اتش بس موقت برای بازرسی مانع اتش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com