Dictiornary-Farsi | بازرسی معاینه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (11 milliseconds)

English	Persian
examination	بازرسی معاینه
examinations	بازرسی معاینه


Search result with all words

examine	بازرسی کردن معاینه کردن
examined	بازرسی کردن معاینه کردن
examines	بازرسی کردن معاینه کردن
examining	بازرسی کردن معاینه کردن
Other Matches

inspector general	بازرسی بازرسی کل ارتش
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
observantion	معاینه
examination	معاینه
inspects	معاینه
inspect	معاینه
observations	معاینه
inspecting	معاینه
inspected	معاینه
observation	معاینه
examinations	معاینه
inspection	معاینه
inspection	بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
visited	مسافرت معاینه
palpation	معاینه با دست
observing	معاینه کردن
auscultate	معاینه کردن
observes	معاینه کردن
seach	معاینه کردن
site inspection	معاینه محل
to see eye to eye	معاینه دیدن
observe	معاینه کردن
visit	مسافرت معاینه
inspection	بازدید معاینه
visits	مسافرت معاینه
examinations	رسیدگی معاینه
palp	معاینه بساوشی
postmortem	معاینه پس از مرگ
abdominoscopy	معاینه شکم
palpate	معاینه بساوشی
tested	معاینه کردن
tests	معاینه کردن
check up	معاینه کردن
look over	معاینه کردن
otoscopy	معاینه گوش
observed	معاینه کردن
test	معاینه کردن
checkup	معاینه عمومی
examination	رسیدگی معاینه
retinoscopy	معاینه شبکیه
examinations	معاینه کردن
examination	معاینه کردن
gastroscopy	معاینه معده
radiographic inspection	معاینه رونتگن
psychiatric examination	معاینه روانپزشکی
mental examination	معاینه روانی
introspectively	بطریق معاینه نفس
ophthalmoscopy	معاینه چشم و شبکیه
technical inspection	معاینه فنی [خودرو]
rhinoscopy	معاینه بینی و حنجره
super visum corporis	گزارش معاینه جسد
observation	معاینه وبررسی کردن
observations	معاینه وبررسی کردن
roentgenoscopy	معاینه بوسیله اشعه مجهول
proctoscope	الت معاینه روده راست
laryngoscope	دستگاه مخصوص معاینه حنجره
stethoscopy	معاینه بوسیله گوشی طبی
roentgenoscope	دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
hepatoscopy	معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
Never look a gift horse in the mouth. <proverb>	دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
tromsillumination	معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
speculum	اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
cross examination	بازرسی
examen	بازرسی
inspectorship	بازرسی
controllership	بازرسی
inspects	بازرسی
inspecting	بازرسی
examinations	بازرسی
inspect	بازرسی
inspection	بازرسی
inspected	بازرسی
visit	بازرسی
visited	بازرسی
visits	بازرسی
visitation	بازرسی
audits	بازرسی
check	بازرسی شد
checked	بازرسی شد
checks	بازرسی شد
perambulation	بازرسی
examined	بازرسی
control	بازرسی
auditing	بازرسی
audited	بازرسی
visitations	بازرسی
survey	بازرسی
surveyed	بازرسی
surveys	بازرسی
audit	بازرسی
controlling	بازرسی
controls	بازرسی
examining	بازرسی
inquiries	بازرسی
inquiry	بازرسی
examine	بازرسی
examines	بازرسی
examination	بازرسی
unverified <adj.>	بازرسی نشده
martitime survey	بازرسی دریائی
committee of inquiry	کمیته بازرسی
to search after	بازرسی کردن
investigating committee	کمیته بازرسی
jerque	بازرسی کشتی
to browse through	بازرسی کردن
to rummage	بازرسی کردن
magnetic inspection	بازرسی مغناطیسی
for [your/our] inspection	برای بازرسی
inspection certificate	گواهی بازرسی
inspectional	مربوط به بازرسی
inquiry documents	اسناد بازرسی
scrutineer	بازرسی فنی
untested <adj.>	بازرسی نشده
uninspected <adj.>	بازرسی نشده
seach	بازرسی کردن
unexamined <adj.>	بازرسی نشده
searcher warrant	اجازه بازرسی
unevaluated <adj.>	بازرسی نشده
unchecked <adj.>	بازرسی نشده
survey report	گزارش بازرسی
identity control	بازرسی شناسنامه
identity check	بازرسی شناسنامه
to look over	بازرسی کردن
look over something <idiom>	بازرسی کردن
right of visit	حق بازرسی و تفتیش
vidimus	بازرسی حساب
unaudited <adj.>	بازرسی نشده
inspecting	بازرسی کردن
inspection	بازرسی و بازبینی
inspecting	تحقیق بازرسی
detection	بازیابی بازرسی
manholes	اطاقک بازرسی
inspects	بازرسی کردن
manhole	اطاقک بازرسی
probes	میله بازرسی
probed	میله بازرسی
inspects	تحقیق بازرسی
probe	میله بازرسی
aircraft inspection	بازرسی هواپیما
examining	بازرسی کردن
search	تکاپو بازرسی
search	بازرسی کردن
searches	تکاپو بازرسی
searches	بازرسی کردن
searchingly	تکاپو بازرسی
searchingly	بازرسی کردن
searched	بازرسی کردن
searched	تکاپو بازرسی
inspect	بازرسی کردن
inspect	تحقیق بازرسی
inspected	بازرسی کردن
inspected	تحقیق بازرسی
board of inspection and survey	سازمان بازرسی
examines	بازرسی کردن
certificate of survey	گواهی بازرسی
checks	بازرسی کردن
checked	بازرسی کردن
checkup	بازرسی کلی
check	بازرسی کردن
audits	بازرسی رسیدگی
auditing	بازرسی رسیدگی
audited	بازرسی رسیدگی
audit	بازرسی رسیدگی
surveys	بازرسی کردن
surveyed	بازرسی کردن
survey	بازرسی کردن
check point	نقطه بازرسی
controlling	بازرسی کردن
controls	بازرسی کردن
cargo checking	بازرسی بار
control	بازرسی کردن
certificate of inspection	گواهی بازرسی
examine	بازرسی کردن
examined	بازرسی کردن
controlling	بازرسی نظارت جلوگیری
controls	بازرسی نظارت جلوگیری
control	بازرسی نظارت جلوگیری
check	امتحان کردن بازرسی
to pick over	بازرسی کردن و برگزیدن
checked	امتحان کردن بازرسی
search warrants	حکم بازرسی و ورود
search warrant	حکم بازرسی و ورود
checks	امتحان کردن بازرسی
controllable	قابل ممیزی یا بازرسی
he was appointed to inspect it	مامور شد ان را بازرسی کند
input control unit	واحد بازرسی ورودی
check sweeping	بازرسی مین روبی
inspective	وابسته به تفتیش و بازرسی
censorial	مبنی بر بازرسی مطبوعات و
cargo checking	بازرسی کردن محمولات
privateer	فرمانده کشتی بازرسی
non destructive inspection	بازرسی غیر مخرب
personnel monitoring	بازرسی بدنی از افراد
cleared without examination	ترخیص بدون بازرسی
cwe	ترخیص بدون بازرسی
scrutineering	بازرسی فنی قایق
right of search	حق بازرسی کشتی در دریاها
domiciliary visit	بازرسی خانه شخص
contractor inspection system	سیستم بازرسی پیمانها
gastroscope	اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده