Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
inspection	بازرسی و بازبینی
Other Matches
inspector general	بازرسی بازرسی کل ارتش
verification	بازبینی
inspection	بازبینی
resurvey	بازبینی
audit	بازبینی
audits	بازبینی
audited	بازبینی
auditing	بازبینی
check-up	بازبینی
revising	بازبینی
revises	بازبینی
revise	بازبینی
monitoring	بازبینی
check-ups	بازبینی
control	کنترل بازبینی
check-ups	بازبینی کردن
check-up	بازبینی کردن
controls	کنترل بازبینی
card verification	بازبینی کارت
verifiable	قابل بازبینی
controlling	کنترل بازبینی
verified	بازبینی کردن
verifying	بازبینی کردن
verifies	بازبینی کردن
verify	بازبینی کردن
verifier	بازبینی کننده
key verification	بازبینی کلیدی
data verification	بازبینی داده
vertify	بازبینی کردن
inspection hole	روزنه بازبینی
parity checking	بازبینی مقایسه
inspected	ازمایش دقیق بازبینی
inspecting	ازمایش دقیق بازبینی
inspects	ازمایش دقیق بازبینی
inspect	ازمایش دقیق بازبینی
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inspection	بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
Gun laws need to be revisited.	قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
examination	بازرسی
examining	بازرسی
examinations	بازرسی
examines	بازرسی
examined	بازرسی
inquiry	بازرسی
examine	بازرسی
inspects	بازرسی
examen	بازرسی
inspecting	بازرسی
inspectorship	بازرسی
inspected	بازرسی
controllership	بازرسی
inspect	بازرسی
inspection	بازرسی
visits	بازرسی
visited	بازرسی
visit	بازرسی
cross examination	بازرسی
checks	بازرسی شد
controls	بازرسی
checked	بازرسی شد
survey	بازرسی
audits	بازرسی
audit	بازرسی
controlling	بازرسی
control	بازرسی
surveys	بازرسی
surveyed	بازرسی
perambulation	بازرسی
check	بازرسی شد
visitations	بازرسی
inquiries	بازرسی
visitation	بازرسی
audited	بازرسی
auditing	بازرسی
seach	بازرسی کردن
searcher warrant	اجازه بازرسی
certificate of survey	گواهی بازرسی
inspects	تحقیق بازرسی
survey report	گزارش بازرسی
to look over	بازرسی کردن
inspects	بازرسی کردن
audit	بازرسی رسیدگی
surveys	بازرسی کردن
right of visit	حق بازرسی و تفتیش
martitime survey	بازرسی دریائی
board of inspection and survey	سازمان بازرسی
check point	نقطه بازرسی
checkup	بازرسی کلی
certificate of inspection	گواهی بازرسی
audited	بازرسی رسیدگی
aircraft inspection	بازرسی هواپیما
inspection certificate	گواهی بازرسی
inspectional	مربوط به بازرسی
cargo checking	بازرسی بار
auditing	بازرسی رسیدگی
jerque	بازرسی کشتی
magnetic inspection	بازرسی مغناطیسی
scrutineer	بازرسی فنی
vidimus	بازرسی حساب
unexamined <adj.>	بازرسی نشده
uninspected <adj.>	بازرسی نشده
untested <adj.>	بازرسی نشده
unverified <adj.>	بازرسی نشده
identity check	بازرسی شناسنامه
identity control	بازرسی شناسنامه
to rummage	بازرسی کردن
to browse through	بازرسی کردن
unevaluated <adj.>	بازرسی نشده
unchecked <adj.>	بازرسی نشده
look over something <idiom>	بازرسی کردن
surveyed	بازرسی کردن
for [your/our] inspection	برای بازرسی
inquiry documents	اسناد بازرسی
committee of inquiry	کمیته بازرسی
investigating committee	کمیته بازرسی
survey	بازرسی کردن
unaudited <adj.>	بازرسی نشده
to search after	بازرسی کردن
manholes	اطاقک بازرسی
search	تکاپو بازرسی
search	بازرسی کردن
searched	تکاپو بازرسی
searched	بازرسی کردن
searches	تکاپو بازرسی
examine	بازرسی کردن
searches	بازرسی کردن
searchingly	تکاپو بازرسی
searchingly	بازرسی کردن
checks	بازرسی کردن
examination	بازرسی معاینه
examinations	بازرسی معاینه
controlling	بازرسی کردن
detection	بازیابی بازرسی
control	بازرسی کردن
probes	میله بازرسی
probed	میله بازرسی
probe	میله بازرسی
examining	بازرسی کردن
examines	بازرسی کردن
controls	بازرسی کردن
examined	بازرسی کردن
checked	بازرسی کردن
inspect	بازرسی کردن
inspected	تحقیق بازرسی
inspecting	بازرسی کردن
inspecting	تحقیق بازرسی
check	بازرسی کردن
manhole	اطاقک بازرسی
audits	بازرسی رسیدگی
inspect	تحقیق بازرسی
inspected	بازرسی کردن
check sweeping	بازرسی مین روبی
privateer	فرمانده کشتی بازرسی
checks	امتحان کردن بازرسی
contractor inspection system	سیستم بازرسی پیمانها
cargo checking	بازرسی کردن محمولات
controls	بازرسی نظارت جلوگیری
right of search	حق بازرسی کشتی در دریاها
cleared without examination	ترخیص بدون بازرسی
to pick over	بازرسی کردن و برگزیدن
scrutineering	بازرسی فنی قایق
check	امتحان کردن بازرسی
search warrants	حکم بازرسی و ورود
he was appointed to inspect it	مامور شد ان را بازرسی کند
domiciliary visit	بازرسی خانه شخص
personnel monitoring	بازرسی بدنی از افراد
inspective	وابسته به تفتیش و بازرسی
checked	امتحان کردن بازرسی
cwe	ترخیص بدون بازرسی
controlling	بازرسی نظارت جلوگیری
control	بازرسی نظارت جلوگیری
censorial	مبنی بر بازرسی مطبوعات و
search warrant	حکم بازرسی و ورود
controllable	قابل ممیزی یا بازرسی
non destructive inspection	بازرسی غیر مخرب
input control unit	واحد بازرسی ورودی
test	شهادت گواهی بازرسی کردن
tested	شهادت گواهی بازرسی کردن
FBI	مخفف دفتر بازرسی فدرال
tests	شهادت گواهی بازرسی کردن
visitatorial	وابسته به یادارای اختیار بازرسی
helical scanning	بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
g man	نماینده مخصوص دایره بازرسی
espied	جاسوس بودن بازرسی کردن
espies	جاسوس بودن بازرسی کردن
espy	جاسوس بودن بازرسی کردن
location survey	بازرسی در جای اجناس درانبار
inspection gallery	دالان بازرسی گالری بازدید
tech inspection	بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
espying	جاسوس بودن بازرسی کردن
action letter	فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
geologize	ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
board of inspection and survey	هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
visitations	اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
borescope	ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
visitation	اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
weight and balance sheet	برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
monitors	بازبینی کردن نظارت کردن
auditing	حسابرسی کردن بازبینی کردن
audited	حسابرسی کردن بازبینی کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com