English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (8 milliseconds)
English Persian
trade بازرگانی
traded بازرگانی
commerce بازرگانی
mercantile بازرگانی
trading بازرگانی
commercial بازرگانی
emporetic بازرگانی
mercantile agent بازرگانی
merchantry بازرگانی
commercial <adj.> بازرگانی
corporate [commercial] <adj.> بازرگانی
for-profit <adj.> بازرگانی
business <adj.> بازرگانی
relating to business <adj.> بازرگانی
Other Matches
maritime commerce بازرگانی دریایی
idiograph نشان بازرگانی
domestic trade بازرگانی داخلی
internal trade بازرگانی داخلی
foreign trade بازرگانی خارجی
commercial tax مالیات بازرگانی
business fluctuations نوسانات بازرگانی
business union اتحادیه بازرگانی
chamber of commerce اطاق بازرگانی
chamber of commerce اتاق بازرگانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
commercial attache وابسته بازرگانی
commercial policy سیاست بازرگانی
commercial representative نمایندگی بازرگانی
commercial revolution انقلاب بازرگانی
business enterprise بنگاه بازرگانی
mart مرکز بازرگانی
trade secrets اسرار بازرگانی
trade secret اسرار بازرگانی
volume of trade حجم بازرگانی
trade mark علامت بازرگانی
trade deficit کسری بازرگانی
sea borne commerce بازرگانی دردریا
quasi commercial نیمه بازرگانی
quasi commercial شبه بازرگانی
merchantman کشتی بازرگانی
merchant marine ناوگان بازرگانی
mercantilism سیاست بازرگانی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
merchant banks بانک بازرگانی
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
trade unions اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه بازرگانی
jobbing واسطه بازرگانی
commercial banks بانکهای بازرگانی
emporia مرکز بازرگانی
emporium مرکز بازرگانی
merchant bank بانک بازرگانی
business موسسه بازرگانی
commercial bank بانگ بازرگانی
businesses موسسه بازرگانی
balance of trade تراز بازرگانی
commercially از راه بازرگانی
business cycle دور بازرگانی
business activity فعالیت بازرگانی
trades unions اتحادیه بازرگانی
emporiums مرکز بازرگانی
board of trade وزارت بازرگانی
board of trade هیئت بازرگانی
bill exchange برات بازرگانی
bilateral trade بازرگانی دو طرفه
trade fair نمایشگاه بازرگانی
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
businesses کسب و کار بازرگانی
brokers واسطه معاملات بازرگانی
broker واسطه معاملات بازرگانی
mentoring مرشدی [تجارت و بازرگانی]
brokered واسطه معاملات بازرگانی
brokering واسطه معاملات بازرگانی
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
ideograph سمبل و علامت بازرگانی
business کسب و کار بازرگانی
maritime وابسته به بازرگانی دریایی
commercial intercourse معامله یا مراوده بازرگانی
business cycle دور فعالیت بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
business transaction داد و ستد بازرگانی
firms کارخانه موسسه بازرگانی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
business economics علم اقتصاد بازرگانی
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
microeconomics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
mentoring مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
jaycee عضو اطاق بازرگانی جوانان
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
emporiums جای بازرگانی مرکز فروش
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
staple اساسی مرکز بازرگانی عمده
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
interstate commerce بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
foreign trade multiplier ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
emporium جای بازرگانی مرکز فروش
emporia جای بازرگانی مرکز فروش
mercantilism سیاست موازنه بازرگانی کشور
stapling اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapled اساسی مرکز بازرگانی عمده
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
shopping mall [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
commercialization تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
dromond کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
polacre کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
polacca کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
favorable balance of trade موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
supercargo مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
low-tech وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
galleons کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleon کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
comdex نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
letter of marque پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
international commercial terms (incoterm قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com