English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
foreign trade بازرگانی خارجی
Search result with all words
foreign trade multiplier ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
Other Matches
positive externalities صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
wilson پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
relating to business <adj.> بازرگانی
business <adj.> بازرگانی
for-profit <adj.> بازرگانی
corporate [commercial] <adj.> بازرگانی
commercial <adj.> بازرگانی
emporetic بازرگانی
merchantry بازرگانی
commerce بازرگانی
trading بازرگانی
commercial بازرگانی
mercantile بازرگانی
mercantile agent بازرگانی
trade بازرگانی
traded بازرگانی
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
jobbing واسطه بازرگانی
board of trade هیئت بازرگانی
bill exchange برات بازرگانی
balance of trade تراز بازرگانی
board of trade وزارت بازرگانی
trade fair نمایشگاه بازرگانی
business activity فعالیت بازرگانی
business cycle دور بازرگانی
business enterprise بنگاه بازرگانی
commercially از راه بازرگانی
commercial bank بانگ بازرگانی
bilateral trade بازرگانی دو طرفه
trade mark علامت بازرگانی
emporia مرکز بازرگانی
emporiums مرکز بازرگانی
merchant bank بانک بازرگانی
merchant banks بانک بازرگانی
commercial banks بانکهای بازرگانی
trade unions اتحادیه بازرگانی
trades unions اتحادیه بازرگانی
businesses موسسه بازرگانی
business موسسه بازرگانی
trade union اتحادیه بازرگانی
idiograph نشان بازرگانی
emporium مرکز بازرگانی
business fluctuations نوسانات بازرگانی
sea borne commerce بازرگانی دردریا
internal trade بازرگانی داخلی
merchantman کشتی بازرگانی
commercial attache وابسته بازرگانی
trade deficit کسری بازرگانی
domestic trade بازرگانی داخلی
trade secret اسرار بازرگانی
commercial policy سیاست بازرگانی
trade secrets اسرار بازرگانی
commercial representative نمایندگی بازرگانی
commercial tax مالیات بازرگانی
commercial revolution انقلاب بازرگانی
quasi commercial نیمه بازرگانی
merchant marine ناوگان بازرگانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
mercantilism سیاست بازرگانی
business union اتحادیه بازرگانی
volume of trade حجم بازرگانی
quasi commercial شبه بازرگانی
mart مرکز بازرگانی
chamber of commerce اطاق بازرگانی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
maritime commerce بازرگانی دریایی
chamber of commerce اتاق بازرگانی
brokering واسطه معاملات بازرگانی
brokered واسطه معاملات بازرگانی
brokers واسطه معاملات بازرگانی
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
mentoring مرشدی [تجارت و بازرگانی]
ideograph سمبل و علامت بازرگانی
maritime وابسته به بازرگانی دریایی
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
broker واسطه معاملات بازرگانی
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
commercial intercourse معامله یا مراوده بازرگانی
firms کارخانه موسسه بازرگانی
business کسب و کار بازرگانی
business economics علم اقتصاد بازرگانی
businesses کسب و کار بازرگانی
business transaction داد و ستد بازرگانی
business cycle دور فعالیت بازرگانی
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
stapled اساسی مرکز بازرگانی عمده
staple اساسی مرکز بازرگانی عمده
mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
stapling اساسی مرکز بازرگانی عمده
shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
mercantilism سیاست موازنه بازرگانی کشور
emporia جای بازرگانی مرکز فروش
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
emporium جای بازرگانی مرکز فروش
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
emporiums جای بازرگانی مرکز فروش
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
mentoring مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
jaycee عضو اطاق بازرگانی جوانان
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
microeconomics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
interstate commerce بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
polacca کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
dromond کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
commercialization تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
polacre کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
favorable balance of trade موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
supercargo مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
galleons کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
galleon کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
low-tech وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
outsiders خارجی
outside خارجی
exoteric خارجی
exosphere خارجی
outsides خارجی
peripheral خارجی
alien خارجی
aliens خارجی
international line خط خارجی
exogenous خارجی
outboard خارجی
outsider خارجی
exotic خارجی
extraneous خارجی
externals خارجی
outward خارجی
foreign خارجی
exterior خارجی
exteriors خارجی
outer خارجی
gringo خارجی
gringos خارجی
extras خارجی
extra- خارجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com