Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (12 milliseconds)
English	Persian
fur king	بازرگان بزرگ پوست
Other Matches
great dane	نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
leather back	لاک پشت بسیار بزرگ دریایی که پوست کاسه اش مانندچرم است
businesswomen	بازرگان
businessmen	بازرگان
merchant	بازرگان
businessman	بازرگان
trader	بازرگان
jobber	بازرگان
businesswoman	بازرگان
traders	بازرگان
tradesman	بازرگان
tradesmen	بازرگان
merchants	بازرگان
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
jobber	بازرگان واسطه
tycoons	بازرگان مهم
an insolvent merchant	بازرگان درمانده
tycoon	بازرگان مهم
merchant prince	بازرگان دولتمند
bankruptcy	توقف بازرگان
monger	تاجر بازرگان
bankruptcies	توقف بازرگان
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
wholesalers	بازرگان عمده فروش
wholesaler	بازرگان عمده فروش
her next was a merchant	شوهر بعدی وی بازرگان بود
banian	بازرگان گیاه خوارهندی انجیرهندی
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peels	پوست انداختن پوست
peel	پوست انداختن پوست
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
bark	پوست
barking	پوست
flayer	پوست کن
cortices	پوست
hide	پوست
cortex	پوست
encrustation	پوست
hides	پوست
barked	پوست
peel	پوست
husk	پوست
barks	پوست
peeling	پوست
goatskins	پوست بز
encrustations	پوست
skinning	پوست
goat	پوست بز
glume	پوست
goats	پوست بز
skinned	پوست
husks	پوست
skin	پوست
parer	پوست کن
tunc	پوست
strippers	پوست کن
stripper	پوست کن
integument	پوست
tegmen	پوست
skins	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
peltry	پوست
shale	پوست
scalp	پوست سر
cuticle	پوست
tegmentum	پوست
hull	پوست
shells	پوست
dermis	پوست
rind	پوست
hulls	پوست
rinds	پوست
skinless	بی پوست
goatskin	پوست بز
dermatalgia	پوست
crustal	پوست
shell	پوست
peels	پوست
skinner	پوست کن
swanskin	پوست قو
shelling	پوست
shedding	پوست انداختن
Afrikaners	سفید پوست
shed	پوست انداختن
corticate	پوست دار
pigskin	پوست گراز
hard shell	سخت پوست
hardshell	سخت پوست
corticated	پوست دار
parchment	کاغذ پوست
astrachan	پوست بخارا
astrachan	پوست قره کل
glumaceous	پوست دار
moulted	پوست انداختن
huskier	پوست دار
picked	پوست کنده
barky	پوست دار
astrakhan	پوست قره کل
moult	پوست انداختن
blach hulled	سیاه پوست
astrakhan	پوست بخارا
webbed	پوست دار
calfskin	پوست گوساله
taxidermy	پوست ارایی
hulled	پوست کنده
impassiveness	پوست کلفتی
sheds	پوست ریختن
peelers	پوست کننده
sheep skin	پوست گوسفند
peeler	پوست کننده
sheds	پوست انداختن
peeling	پوست انداختن
slouch	پوست انداختن
shedding	پوست ریختن
slouched	پوست انداختن
slouches	پوست انداختن
bast	پوست درخت
hypodermis	پوست زیرین
in plain english	پوست کنده
molts	پوست انداختن
calf skin	پوست گوساله
husked	پوست کنده
encrustations	پوست زخم
broadtail	پوست بره
molting	پوست انداختن
molted	پوست انداختن
encrustation	پوست زخم
crocodiles	پوست سوسمار
crocodile	پوست سوسمار
slouching	پوست انداختن
shelled	پوست دار
peels	پوست کندن
dry bones	پوست واستخوان
drumhead	پوست طبل
exuviate	پوست انداختن
fellmonger	پوست فروش
fellmonger	دلال پوست
rawhides	پوست خام
drum head	پوست طبل
flench	پوست کندن
desquamate	پوست ریختن
desquamate	پوست انداختن
alphosis	بیرنگی پوست
unhusk	پوست کندن
excorticate	پوست کندن
excoriation	پوست رفتگی
endoderm	درون پوست
entoderm	درون پوست
peels	پوست انداختن
egg shell	پوست تخم
erythema	التهاب پوست
ectorderm	برون پوست
ethiope	سیاه پوست
ethiopian	سیاه پوست
ecdysis	پوست ریختن
ecdysis	پوست اندازی
apple peel	پوست سیب
excoriate	پوست کندن از
dermotropic	پوست گرای
dermotropic	متمایل به پوست
dermatographia	پوست نگاری
albinism	سفیدی پوست
derm	زیر پوست
decorticate	پوست کندن از
husky	پوست دار
debark	پوست کندن از
huskiest	پوست دار
bran	پوست گندم
aboveboard	پوست کنده
huskies	پوست دار
cutis	پوست زیرین
cuticular	پوست مانند
dermatography	شرح پوست
dermatoid	پوست مانند
parchmenty	پوست مانند
dermoidal	پوست مانند
dermoidal	شبیه پوست
dermoid	پوست مانند
dermoid	شبیه پوست
peel	پوست کندن
flense	پوست کندن
dermatozoa	انگلهای پوست
dermatosis	اماس پوست

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com