English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
to flatten out بازمین موازی شدن
Other Matches
paralleling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
to trainb arms تفنگ رابایک دست وتقریباموازی بازمین نگاه داشتن
googly توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
multiple معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
MIMD معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
lpt در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
sclaff تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
waltz three سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
punt توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punted توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punts توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
shunt موازی موازی فرعی
shunts موازی موازی فرعی
shunted موازی موازی فرعی
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
shunted موازی
paralleled موازی
shunts موازی
parallels موازی
parallelling موازی
parallelled موازی
paralleling موازی
parallel ruler خط کش موازی
shunt موازی
two parallel lines دو خط موازی
coaxial موازی
parallel موازی
parallel system شبکه موازی
parallel storage انبارش موازی
parallel storage انباره موازی
parallel sheaf مروحه موازی
parallel run اجرای موازی
parallel reading خواندن موازی
parallel processor پردازنده موازی
parallel processor موازی پرداز
parallel transmission مخابره موازی
parallel transmission انتقال موازی
doube bead گچ بری موازی
shunt capacitor خازن موازی
serioprallel دنبالهای و موازی
parallelling برابر خط موازی
running in parallel پردازش موازی
pyeonhi seogi موازی ایستادن
parallel transmission ارسال موازی
parallel processing پردازش موازی
parallels برابر خط موازی
parallel printing چاپ موازی
parallel column ستونهای موازی
parallel circuit مدار موازی
parallel adder افزایشگر موازی
parallel cells یاختههای موازی
parallel access دستیابی موازی
machinist vise گیره موازی
collimator موازی ساز
shunted مقاومت موازی
centronics interface رابط موازی
shunts مقاومت موازی
axially parallel موازی محوری
along موازی با طول
shunt مقاومت موازی
parallel computer کامپیوتر موازی
parallel printer چاپگر موازی
parallel port درگاه موازی
parallel operation عملیات موازی
parallel operation عملکرد موازی
parallel operation عمل موازی
parallel interface رابط موازی
parallel feed خورد موازی
parallel conversion تبدیل موازی
parallel connection اتصال موازی
shunt element عنصر موازی
antiparalle موازی ناهمسو
parallel برابر خط موازی
parallelled برابر خط موازی
paralleling برابر خط موازی
paralleled برابر خط موازی
paralleling موازی کردن اسکیها
clamp base vise گیره با فکهای موازی
collimate موازی قرار دادن
to flatten out موازی زمین پروازکردن
branch extension اتصال موازی فرعی
bowling crease خط موازی جلوی پایه ها
to draw parallels خطهای موازی کشیدن
parallels موازی کردن اسکیها
swings پیچیدن موازی اسکیها
twentyfive خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
swing پیچیدن موازی اسکیها
flash معدن موازی سریع A/D.
flashed معدن موازی سریع A/D.
flashes معدن موازی سریع A/D.
paralleled موازی کردن اسکیها
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
twentyfive yard line خط 52 یاردی موازی خط پایانی
ideal paralleling مدار موازی ایده ال
endline خطوط موازی با 04 مترفاصله
parallel search storage انباره جستجوی موازی
parallel access با دست یابی موازی
parallel adder جمع کننده موازی
parallelled موازی کردن اسکیها
parallel clamp گیره پیچی موازی
series parallel connection اتصال سری- موازی
series parallel connection اتصال زنجیری- موازی
parallel gap welder جوشگر شکاف موازی
parallel input output ورودی و خروجی موازی
parallel trussed girder تیر شبکهای موازی
parallel perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
one point perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
offside line خط فرضی موازی با دروازه
parallel موازی کردن اسکیها
five yard line خط داخلی و موازی خط کناری
gules خطوط موازی عمودی
parallel resonant circuit مدار همنوای موازی
jet turn چرخش موازی اسکی ها
parallelling موازی کردن اسکیها
multiple transformer مبدل با اتصال موازی
series parallel dimming اتصال زنجیری- موازی لامپها
connect in parallel بطور موازی اتصال دادن
dual دو لیست موازی جدا از اطلاعات
chitary jireugi ضربه مشت موازی یا افقی
stramline flow جریان موازی یابی ممانعت
to decline from the parallel از حالت موازی خارج شدن
bit parallel طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
shunts موازی کردن بستن بسته شدن
parallel خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
multidimensional تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
railings تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
choir-aisle [راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
paralleling خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallels خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
magnetic shunt اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
railing تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
strainght running فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
narani seogi ایستادن موازی پاها همعرض شانه
bicylindrical دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
carding موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
petri nets مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
paralleled خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
shunt موازی کردن بستن بسته شدن
rejector اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
parallelled خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
shunted موازی کردن بستن بسته شدن
stria نوار باریک هریک از خطوط موازی
parallelling خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
gangplow گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
paralleled داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
contact lights چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
parallels وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
array آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
parallel داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
arrays آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
gauge railway فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
force displaced in parallel [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
parallels داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
stem turn پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
fishbone mine سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
serial قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serials قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
interfaces پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interface پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
connection اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connexions اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
parallelled بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
worded کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
parallelled مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
hexapla کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
paraheliotropism موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
paralleling تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
laid paper کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
paralleling مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleled مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
shooting line خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
parallelling بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
infinity مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
centronics interface واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
parallel تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleled بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com