Dictiornary-Farsi | بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
roadwheel arm	بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی


Other Matches

lever arm	بازوی اهرم
drawbar	بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
pivot arm	بازوی گردان بازوی اتصال
shifting lever	اهرم دسته دنده اهرم حرکت در سمت
pried	بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pry	بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pries	بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
towbar	اهرم یدک کش اهرم پیش قطار
operating lever	اهرم عامل اهرم کولاس
divided highway [American E]	شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpass	مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpasses	مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic	جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
road screen	پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic	ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
service road	جاده کناری جاده سرویس
going	وضع جاده زمین جاده
string arm	بازوی زه کش
gateposts	بازوی در
gatepost	بازوی در
equilibration	موازنه
equilibrator	موازنه
balances	موازنه
counterbalances	موازنه
counterbalanced	موازنه
counterbalance	موازنه
equilibrium	موازنه موازنه
equilibrium	موازنه
balance	موازنه
track clearer	جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance	مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
booming	بازوی متحرک
booming	بازوی بیل
boom	بازوی بیل
booms	بازوی بیل
boomed	بازوی متحرک
boomed	بازوی بیل
rocker arm	بازوی اسبک
jibbed	بازوی متحرک
shank	بازوی لنگر
jibbing	بازوی متحرک
jib	بازوی متحرک
drawbar	بازوی کشش
moment arm	بازوی گشتاور
crank arm	بازوی لنگ
boom	بازوی متحرک
booms	بازوی متحرک
rocker arm	بازوی ننویی
whipped	بازوی بار
gatepost	بازوی دروازه
access arm	بازوی دستیابی
access arm	بازوی دسترسی
whips	بازوی بار
a broken arm	بازوی شکسته
whip	بازوی بار
jib=boom	بازوی جرثقیل
jibs	بازوی متحرک
yardarm	بازوی افقی
gateposts	بازوی دروازه
material balance	موازنه مواد
mass balance	موازنه جرم
libratory	موازنه کننده
counterbalances	موازنه کردن
counterbalanced	موازنه کردن
equilibrium	موازنه و تعادل
counterbalance	موازنه کردن
equilibrate	موازنه کردن
adverse balance	موازنه منفی
to strike a balance	موازنه دراوردن
balance of payments	موازنه پرداختها
equilibrist	طرفدارسیاست موازنه
trade balance	موازنه تجارتی
active balance	موازنه مثبت
balancing reservoir	حوض موازنه
trade balance	موازنه تجاری
balance of trade	موازنه تجاری
compensating reservoir	حوض موازنه
balances of payments	موازنه پرداختها
charge balance	موازنه بار
compensation level	تراز موازنه
compensation point	نقطه موازنه
to rule off	موازنه کردن
wiper arm	بازوی برف پاک کن
bottom boom	بازوی متحرک جراثقال
crank web	بازوی میل لنگ
yardarm	بازوی دکل ناو
roadwheel arm	بازوی غلطک شنی
bracer	محافظ بازوی کمانگیر
stabilised	بحالت موازنه دراوردن
stabilised	به حالت موازنه در اوردن
stabilises	بحالت موازنه دراوردن
stabilises	به حالت موازنه در اوردن
stabilising	بحالت موازنه دراوردن
strike a balance	موازنه بدست اوردن
stabilising	به حالت موازنه در اوردن
stabilize	بحالت موازنه دراوردن
stabilizes	به حالت موازنه در اوردن
stabilizes	بحالت موازنه دراوردن
stabilized	به حالت موازنه در اوردن
stabilize	به حالت موازنه در اوردن
balanced reaction	واکنش موازنه شده
The policy of balance of power.	سیاست موازنه قدرت
stabilized	بحالت موازنه دراوردن
balance	موازنه تتمه حساب
balance	موازنه صورت وضعیت
balance	موازنه کردن تعادل
balances	موازنه تتمه حساب
balances	موازنه کردن تعادل
balances	موازنه صورت وضعیت
rammed	بازوی انتقال نیرو سگدست
rams	بازوی انتقال نیرو سگدست
ram	بازوی انتقال نیرو سگدست
yards	بازوی افقی دکل ناو
stockades	دودکش بازوی لنگر کشتی
stockade	دودکش بازوی لنگر کشتی
yard	بازوی افقی دکل ناو
deficits	کسر موازنه کمبود سرمایه
deficit	کسر موازنه کمبود سرمایه
balance of international payment	موازنه پرداختهای بین المللی
mercantilist	طرفدار سیاست موازنه اقتصادی
birling	مسابقه موازنه روی تیرشناور در اب
mercantilism	سیاست موازنه بازرگانی کشور
skid fin	باله موازنه در هواپیمای دوباله
hacks	ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacked	ضربه خطای دست به بازوی حریف
topping off	بازوی بلند کننده بوم جرثقیل
overarm	خارج شدن بازوی شناگر ازاب
hack	ضربه خطای دست به بازوی حریف
poise	وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
english hand balance	بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
rosette	گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
trucked	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucking	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
rosettes	گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
truck	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
drawbar pull	فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش
trucks	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
levers	اهرم
lever	اهرم
crowbar	اهرم
crowbars	اهرم
handspike	اهرم
lever watch	اهرم
fulcrum	اهرم
door-handle	اهرم در
crowing	اهرم
crows	اهرم
crow	اهرم
crowed	اهرم
deficits	کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit	کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
candlesticks	بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
long run equilibrium	موازنه بلند مدت قیمتها قیمت عادی
favorable balance of trade	موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
swan scale	تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
armlock	گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
beat	تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beats	تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
contact lever	اهرم اتصال
adjusting lever	اهرم متحرک
handspike	میله اهرم
push and pull lever	اهرم دوبل
leverage	اهرم بندی
pivoted lever	اهرم گردان
operating lever	اهرم عملکرد
points lever	اهرم پلاتینی
operating lever	اهرم گرداننده
tumbler lever	اهرم واسطه
brake actuating lever	اهرم ترمز
double-leaf bascule bridge	اهرم دولایهپل
cantilever	اهرم سگدست
rocker	اهرم فشارنده
weaving pattern lever	اهرم مجموعهموجدار
lever handle	دستگیره اهرم
interrupter lever	اهرم پلاتین
interrupter arm	اهرم پلاتین
action lever	اهرم حرکتدستگاه
handspike	اهرم چوبی
arm rest	اهرم نگهدارنده
hand lever	اهرم دستی
rockers	اهرم فشارنده
righting lever	اهرم راست کن
twin lever	اهرم دوبل
venturi fastening lever	اهرم بستلوله
gavelock	اهرم اهنی
frame push	اهرم فشاردهنده
front brake lever	اهرم ترمزجلو
helms	اهرم سکان
linkages	اهرم بندی
linkage	اهرم بندی
lever kitchen-tap	اهرم شیرآشپزخانه
gearchange lever	اهرم تعویضدنده
shipper	اهرم ساعت
trigger bar	اهرم ماشه
lever	اهرم دستک
handbrake lever	اهرم ترمزدستی
lever corkscrew	اهرم دربازکن
fixed jaw	اهرم ثابت
safety lever	اهرم ضامن
firing lever	اهرم چکاننده