Total search result: 201 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
regression |
بازگشت به گذشته |
|
|
Other Matches |
|
due out |
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته |
returned |
بازگشت |
return |
بازگشت |
hark back |
بازگشت |
flyback |
بازگشت |
relapsing |
بازگشت |
returning |
بازگشت |
relapses |
بازگشت |
recovery |
بازگشت |
relapse |
بازگشت |
returns |
بازگشت |
recursion |
بازگشت |
recoveries |
بازگشت |
adverence |
بازگشت |
recessions |
بازگشت |
recession |
بازگشت |
regression |
بازگشت |
recesses |
بازگشت |
relapsed |
بازگشت |
reversion |
بازگشت |
recess |
بازگشت |
chare |
کردن بازگشت |
come back |
بازگشت بازیگر |
repercussions |
بازگشت پسزنی |
irreversible |
بازگشت ناپذیر |
repatriating |
بازگشت به وطن |
rz |
بازگشت به صفر |
returnees |
بازگشت کننده |
retrace period |
دوره بازگشت |
electron recoil |
بازگشت الکترون |
cr |
بازگشت نورد |
char |
کردن بازگشت |
chars |
کردن بازگشت |
returnee |
بازگشت کننده |
carriage return |
بازگشت نورد |
cannot |
بازگشت شود به کن |
charring |
کردن بازگشت |
come around |
بازگشت کردن به |
repatriate |
بازگشت به وطن |
repatriated |
بازگشت به وطن |
repatriates |
بازگشت به وطن |
line of retreat |
خط بازگشت یکانها |
retrace time |
دوره بازگشت |
return to zero |
بازگشت به صفر |
return to zero |
با بازگشت به صفر |
reversibility |
بازگشت پذیری |
return interval |
دوره بازگشت |
reentry point |
نقطه بازگشت |
return key |
کلید بازگشت |
references |
بازگشت مرجع |
return address |
نشانی بازگشت |
reference |
بازگشت مرجع |
return account |
حساب بازگشت |
homing pigeons |
بازگشت کبوتر |
homing pigeon |
بازگشت کبوتر |
retrace interval |
دوره بازگشت |
recursivity |
خاصیت بازگشت |
returns |
اعاده بازگشت |
returning |
اعاده بازگشت |
returned |
اعاده بازگشت |
return |
اعاده بازگشت |
activating |
بازگشت بازیگر به زمین |
flyback power supply |
توان اور بازگشت |
activate |
بازگشت بازیگر به زمین |
activated |
بازگشت بازیگر به زمین |
regression |
بازگشت [به حالت کم توسعه] |
step backwards |
بازگشت [به حالت کم توسعه] |
regress |
بازگشت [به حالت کم توسعه] |
ball return |
بازگشت گوی بولینگ |
activates |
بازگشت بازیگر به زمین |
kickback power supply |
توان اور بازگشت |
non renewable resource |
منبع بازگشت ناپذیر |
reversible perspective |
نمای بازگشت پذیر |
non return to zero |
بدون بازگشت به صفر |
curtain call |
بازگشت هنرپیشگان به صحنه |
curtain calls |
بازگشت هنرپیشگان به صحنه |
reversible figures |
شکلهای بازگشت پذیر |
payoff period |
دوره بازگشت سرمایه |
recurrent |
راجعه بازگشت کننده |
nrz |
بدون بازگشت به صفر |
refer |
فرستادن بازگشت دادن |
referred |
فرستادن بازگشت دادن |
reference |
کتاب بس خوان بازگشت |
references |
کتاب بس خوان بازگشت |
recidivism |
بازگشت به تکرار جنایات |
recidivation |
بازگشت به تکرار جنایات |
payout period |
دوره بازگشت سرمایه |
refers |
فرستادن بازگشت دادن |
irretrievable |
آنچه قابل بازگشت نیست |
ball retour track |
مسیر بازگشت گوی بولینگ |
repatriate |
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن |
repatriating |
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن |
repatriated |
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن |
repatriates |
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن |
circulate |
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول |
circulated |
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول |
circulates |
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول |
walkabout |
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی |
reconversion |
هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی |
walkabouts |
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی |
holdup |
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه |
return to base |
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی |
agone |
گذشته |
beyoned the pale |
از حد گذشته |
by gone |
گذشته |
over with |
گذشته |
aside from |
گذشته از |
bypast |
گذشته |
last night |
شب گذشته |
foretime |
گذشته |
forepast |
گذشته |
forepassed |
گذشته |
foreby |
گذشته |
What is past is past . what is gone is gone . |
گذشته ها گذشته |
yesternight |
شب گذشته |
departed |
گذشته |
due out |
گذشته |
aside |
گذشته از |
asides |
گذشته از |
gone by |
گذشته |
last a |
گذشته |
spun or span |
گذشته |
not to mention <conj.> |
گذشته از |
not to speak of <conj.> |
گذشته از |
to say nothing of <conj.> |
گذشته از |
and certainly not <conj.> |
گذشته از |
past |
گذشته |
bygone |
گذشته |
preceded |
گذشته |
let [leave] alone <conj.> |
گذشته از |
historical |
گذشته |
old |
گذشته |
older |
گذشته |
oldest |
گذشته |
Jehovah's Witnesses |
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند |
latency |
تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه . |
the present and the past |
گذشته و حال |
besides <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
moreover <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
the preterite tense |
زمان گذشته |
the year past |
سال گذشته |
ultimo |
در ماه گذشته |
whish |
بسرعت گذشته |
ultimo |
ماه گذشته |
the present and the past |
حال و گذشته |
in addition <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
further [moreover] <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
furthermore <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
what is more <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
over and above <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
forby <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
beyond that <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
retrospective falsification |
تحریف گذشته |
self devoted |
از خود گذشته |
self giving |
از خود گذشته |
stale cheque |
چک تاریخ گذشته |
sup.latest or last |
تازه گذشته |
the past tense |
زمان گذشته |
on top of that <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
on to <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
the present and the past |
اکنون و گذشته |
on top of this <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
aside from that <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
moreover <adv.> |
گذشته از این |
on to <adv.> |
گذشته از این |
additionally <adv.> |
از این گذشته |
also [moreover] <adv.> |
از این گذشته |
aside from that <adv.> |
از این گذشته |
besides <adv.> |
از این گذشته |
retrospective view [on] |
نگاه به گذشته |
on top of this <adv.> |
گذشته از این |
on top of that <adv.> |
گذشته از این |
in addition <adv.> |
گذشته از این |
further [moreover] <adv.> |
گذشته از این |
forby <adv.> |
گذشته از این |
aside from that <adv.> |
گذشته از این |
additionally <adv.> |
گذشته از این |
over and above <adv.> |
گذشته از این |
what is more <adv.> |
گذشته از این |
beyond that <adv.> |
گذشته از این |
forby <adv.> |
از این گذشته |
further [moreover] <adv.> |
از این گذشته |
on top of that <adv.> |
از این گذشته |
on to <adv.> |
از این گذشته |
upheld |
گذشته uphold |
additionally <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
outdid |
گذشته outdo |
bled |
گذشته Bleed |
pt |
زمان گذشته |
beyond that <adv.> |
از این گذشته |
in addition <adv.> |
از این گذشته |
moreover <adv.> |
از این گذشته |
on top of this <adv.> |
از این گذشته |
over and above <adv.> |
از این گذشته |
further on |
از این گذشته |
furthermore |
از این گذشته |
what is more <adv.> |
از این گذشته |
also [moreover] <adv.> |
به جز آن [گذشته از این] |
retrospect |
شامل گذشته |
yesterday |
زمان گذشته |