Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
English
Persian
returnee
بازگشت کننده
returnees
بازگشت کننده
Search result with all words
recurrent
راجعه بازگشت کننده
Other Matches
returned
بازگشت
recoveries
بازگشت
recovery
بازگشت
return
بازگشت
relapsing
بازگشت
returns
بازگشت
returning
بازگشت
flyback
بازگشت
relapse
بازگشت
relapsed
بازگشت
relapses
بازگشت
adverence
بازگشت
recessions
بازگشت
recession
بازگشت
regression
بازگشت
recursion
بازگشت
hark back
بازگشت
recesses
بازگشت
recess
بازگشت
reversion
بازگشت
return address
نشانی بازگشت
return interval
دوره بازگشت
come back
بازگشت بازیگر
returning
اعاده بازگشت
homing pigeon
بازگشت کبوتر
chare
کردن بازگشت
return to zero
بازگشت به صفر
regression
بازگشت به گذشته
returns
اعاده بازگشت
come around
بازگشت کردن به
electron recoil
بازگشت الکترون
retrace time
دوره بازگشت
return to zero
با بازگشت به صفر
references
بازگشت مرجع
return
اعاده بازگشت
returned
اعاده بازگشت
repercussions
بازگشت پسزنی
reference
بازگشت مرجع
return account
حساب بازگشت
retrace interval
دوره بازگشت
homing pigeons
بازگشت کبوتر
carriage return
بازگشت نورد
return key
کلید بازگشت
retrace period
دوره بازگشت
cr
بازگشت نورد
charring
کردن بازگشت
line of retreat
خط بازگشت یکانها
chars
کردن بازگشت
cannot
بازگشت شود به کن
repatriating
بازگشت به وطن
repatriates
بازگشت به وطن
reentry point
نقطه بازگشت
repatriated
بازگشت به وطن
irreversible
بازگشت ناپذیر
rz
بازگشت به صفر
reversibility
بازگشت پذیری
repatriate
بازگشت به وطن
char
کردن بازگشت
recursivity
خاصیت بازگشت
references
کتاب بس خوان بازگشت
payoff period
دوره بازگشت سرمایه
refers
فرستادن بازگشت دادن
reference
کتاب بس خوان بازگشت
non return to zero
بدون بازگشت به صفر
payout period
دوره بازگشت سرمایه
nrz
بدون بازگشت به صفر
referred
فرستادن بازگشت دادن
recidivism
بازگشت به تکرار جنایات
refer
فرستادن بازگشت دادن
recidivation
بازگشت به تکرار جنایات
curtain calls
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
kickback power supply
توان اور بازگشت
curtain call
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
reversible perspective
نمای بازگشت پذیر
activate
بازگشت بازیگر به زمین
activated
بازگشت بازیگر به زمین
activates
بازگشت بازیگر به زمین
activating
بازگشت بازیگر به زمین
reversible figures
شکلهای بازگشت پذیر
regress
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
ball return
بازگشت گوی بولینگ
flyback power supply
توان اور بازگشت
non renewable resource
منبع بازگشت ناپذیر
ball retour track
مسیر بازگشت گوی بولینگ
irretrievable
آنچه قابل بازگشت نیست
repatriate
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriated
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulated
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
repatriates
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriating
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulates
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulate
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
holdup
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
walkabout
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
reconversion
هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
walkabouts
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Jehovah's Witnesses
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
latency
تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
roll forward
, با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back.
بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
denationalization
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
exits
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exit
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
postliminum
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
boeckl
پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com