Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
ringthe bull
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
Other Matches
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
handy dandy
بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
net ball
یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
adulterates
قلابی
hamous
قلابی
hamate
قلابی
bogus
قلابی
quack
قلابی
quacked
قلابی
quacking
قلابی
false
قلابی
quacks
قلابی
adulterate
قلابی
adulterated
قلابی
adulterating
قلابی
quackish
قلابی
false
<adj.>
قلابی
pasteboard
قلابی
sham
قلابی
shams
قلابی
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
rip-offs
کالای قلابی
rip-off
کالای قلابی
spurious
قلابی الکی
fulham
طاس قلابی
simular
قلابی صوری
uncinus
زائده قلابی
kake uke
دفاع قلابی
False coin .
سکه قلابی
shamateur
اماتور قلابی
A bogus professor .
پروفسور قلابی
Rigged elections .
انتخابات قلابی
a fake doctor
پزشک قلابی
pale
[poor]
imitation
بدل قلابی
cheap copy
بدل قلابی
forges
تهیه جنس قلابی
unciform
سرکج قلابی چنگکی
forge
تهیه جنس قلابی
gyrating
حلقهای
armillary
حلقهای
gyrates
حلقهای
ring cartilage
حلقهای
cricoid
حلقهای
ring tailed
دم حلقهای
gyrated
حلقهای
annular
حلقهای
gyrate
حلقهای
areolar
حلقهای
setline
رسن چند قلابی ماهیگیری
crook
ادم قلابی کلاه بردار
crooking
ادم قلابی کلاه بردار
frog-adjustment screw
پیچ قلابی تنظیم کننده
crooks
ادم قلابی کلاه بردار
cyc;ization
حلقهای شدن
ring counter
شمارنده حلقهای
ring network
شبکه حلقهای
ring structure
ساختار حلقهای
closed chain
زنجیر حلقهای
bicyclo compound
ترکیب دو حلقهای
bicyclic compound
ترکیب دو حلقهای
cyclic admittance
گذرایی حلقهای
cyclic impedance
ناگذرایی حلقهای
cycloalkanes
الکانهای حلقهای
cyclic compound
ترکیب حلقهای
cyclic reactance
راکتانس حلقهای
loop antenna
انتن حلقهای
loop sling
بند حلقهای
loop structure
ساختار حلقهای
metamerism
تشکیل حلقهای
extracyclic
برون حلقهای
parrel
طناب حلقهای
quasi cyclic
شبه حلقهای
girdled
حلقهای بریدن
girdles
حلقهای بریدن
tricyclic drugs
داروهای سه حلقهای
girdle
حلقهای بریدن
girdling
حلقهای بریدن
weedless
قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
To fake an oil – painting .
یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
The whole story was faked up .
تمام داستان قلابی وساختگه بود
macrocyclic musks
مشکهای درشت حلقهای
multireel file
پرونده چند حلقهای
macrocyclic effect
اثر درشت حلقهای
infinite
حلقهای که خروج ندارد.
token ring network
شبکه نشانه حلقهای
ring shift
تغییر مکان حلقهای
quack
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
key-rings
حلقهای که بدان کلید می اویزند
multireel sorting
مرتب کردن چند حلقهای
dehydrocyclization
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
link belt
نوار حلقهای جداشونده فشنگ
ring sight
شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
fused ring system
سیستم حلقهای جوش خورده
inner loop
حلقهای درون حلقه دیگر
key-ring
حلقهای که بدان کلید می اویزند
arresting gear
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
nose ring
حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
cyclic
کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
metameric
در وزن و ترکیب برابر و درخواص شیمیایی دگرگون حلقهای
discs
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
therein
دران
countered
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
countering
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
looped
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
messages
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
message
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
counter
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
loops
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
vorticel
جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
loop
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
thereabout
دران حدود
therabout
دران حدود
offing
دران نزدیکی ها
slideway
راهی که دران سر
self-
حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow.
این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
it is not subject to review
دران روا نیست
then
انگاه دران هنگام
nautch
که دران رقاص میرقصند
therewith
دران هنگام بدانوسیله
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
pot liquor
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
polytony
ایجادچند لحن دران واحد
swimming bath
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
polytonality
ایجاد چندلحن دران واحد
errors slipped in
اشتباهاتی دران راه یافت
scrinium
لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
thumbhole
حفرهای که شست دران جابگیرد
i had no voice in that matter
من دران قضیه رایی نداشتم
thereis not a p of truth init
ذرهای راستی دران نیست
steeve
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
Cambridge ring
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
dripping pan
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
flashingpoint
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoint
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoints
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
oast
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
actinology
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
crate
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
mainstream
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
gill net
دامی که چون ماهی دران بیافتد
impressibly
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
cellaret
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
crates
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
deadfall
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
heaths
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
there is nothing in it
چیز مهمی دران نیست پروپایی ندارد
crematoriums
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoria
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
effective beaten zone
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
heath
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
dry town
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
vortex filament
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
dies non
روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
the bill defined his powers
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
slugfest
مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
mare's nest
چیز خوش فاهر وبد باطن چیز قلابی
fence month
ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
turbulent flow
جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
he is a proficient that art
در ان هنر زبر دست است دران فن متخصص یا ماهراست
coulisse
ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
the room was seated for 00
جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
lyophobic
دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
polyandry
اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
isocracy
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
bearbaiting
نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
commutator
سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
tie in sales
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
polygram
طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
registers
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registering
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
register
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
indirect speech
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
catastasis
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
tragi comedy
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com