English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
closed game بازی بسته
Search result with all words
pack بسته کردن یکدست ورق بازی
packs بسته کردن یکدست ورق بازی
handy dandy بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
Other Matches
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
strikebound بسته
fronted صف بسته
bundle بسته
bunged up بسته
shook بسته
imperforate بسته
packed بسته ای
uncrossed بسته
bundles بسته
bagful یک بسته
bundling بسته
pinioned کت بسته
trusser بسته
shuts بسته
crossed chaque چک بسته
crossed cheque چک بسته
pack box بسته
curdy بسته
datagram یچ بسته
solid بسته
packets بسته
packet بسته
fardel بسته
grumous بسته
ice bound یخ بسته
closed بسته
shutting بسته
package بسته
stack بسته
stacked بسته
stacks بسته
interdependent به هم بسته
pent بسته
connected بسته
clotty بسته
corked بسته
barred بسته
shut بسته
solids بسته
kit بسته
jellied بسته
packaged بسته
pack بسته
kits بسته
logical یچ بسته
clotted بسته
packages بسته
parcels بسته
packs بسته
parcel بسته
closed variation واریاسیون بسته
program package بسته برنامه
closed universe جهان بسته
closed traverse پیمایش بسته
posted بسته پستی
coagulum خون بسته
finite universe جهان بسته
shut بسته شدن
cruor خون بسته
posts بسته پستی
packaging بسته بندی
congealable بسته شدنی
coil of rope بسته طناب
post- بسته پستی
post بسته پستی
covers بسته بندی
drafted بسته کالا
closed routine روال بسته
closed mind ذهن بسته
closed subroutine زیرروال بسته
parcel post بسته پستی
closed network شبکه بسته
closed system نظام بسته
closed system سیستم بسته
coverings بسته بندی
drafts بسته کالا
draft بسته کالا
closed system سازگان بسته
pre assembled پیش بسته
cover بسته بندی
closed society جامعه بسته
shuts بسته شدن
icebound یخ بند یخ بسته
food packet بسته غذایی
investment foundry ریخته گی بسته
iron bound با اهن بسته
ironbound با اهن بسته
it is a question of money موضوع بسته به
flat pack بسته مسطح
packaged بسته بندی
closures بسته شدن
closure بسته شدن
clogging بسته شدن
gelidity بسته شدگی
grume خون بسته
internal drainage ابریز بسته
investment castings ریخته گی بسته
package بسته بندی
homogamy زناشویی بسته
right round bracket پرانتز بسته
right parenthesis ) پرانتز بسته
armfuls یک بغل یک بسته
armful یک بغل یک بسته
packet بسته کوچک
disabled <adj.> <past-p.> بسته شده
occlusion بسته شدگی
packets بسته کوچک
on the rope بهم بسته
closed <adj.> <past-p.> بسته شده
blocked <adj.> <past-p.> بسته شده
barricaded <adj.> <past-p.> بسته شده
barred <adj.> <past-p.> بسته شده
closed محرمانه بسته
locked <adj.> <past-p.> بسته شده
packages بسته بندی
lamblkin زبان بسته
lappermilk شیر بسته
large n سر بسته همینطوری
dunnage بسته بندی
disk pack گروه بسته
disk pack بسته دیسک
disk pack گرده بسته
lockfast محکم بسته
mare clausum دریای بسته
shutting بسته شدن
as the case may be بسته بمورد
kits بسته لوازم
manacled <adj.> دست بسته
tied up <adj.> دست بسته
all-expense tour گشت بسته ای
tongue tied زبان بسته
to shut down بسته شدن
blind fold با چشم بسته
survival pack بسته نجات
blocked opening درگاه بسته
blindfolds چشم بسته
bound charge بار بسته
bound electron الکترون بسته
box trail سهم بسته
package holiday گشت بسته ای
application package بسته کاربردی
package tour گشت بسته ای
shook بسته کردن
assumed بخود بسته
dogs دفاع بسته
dogging دفاع بسته
dumbest زبان بسته
unopened بسته - بازنشده
dumber زبان بسته
aleatory بسته به بخت
dumb زبان بسته
dog دفاع بسته
young ice یخ تازه بسته
van کامیون سر بسته
vans کامیون سر بسته
tongue-tied زبان بسته
case numbers شماره بسته ها
close-fisted <adj.> دست بسته
closed shops سیستم بسته
closed circuit مدار بسته
blindfolding چشم بسته
set in بسته شدن
packs بسته کردن
packer بسته بند
packers بسته بند
closed economy اقتصاد بسته
closed file ستون بسته
closed shop سیستم بسته
closed file فایل بسته
closed circuits مدار بسته
closed fist مشت بسته
closed group گروه بسته
closed loop حلقه بسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com