English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
radial play بازی عرضی
Other Matches
crossbar خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbars خط عرضی صلیب میله عرضی
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
transect بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
transverse عرضی
cross عرضی
crosser عرضی
crosses عرضی
crossest عرضی
traverse عرضی
crossbar خط عرضی
traversed عرضی
crossbars خط عرضی
traversing عرضی
lateral عرضی
traverses عرضی
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
deflection sweep درو عرضی
abeam جهت عرضی
northing مختصات عرضی
leak coil بوبین عرضی
latitude band نوار عرضی
axis خط طولی یا عرضی
latitude band کمربند عرضی
transverse wave موج عرضی
transverse valley دره عرضی
phenomenally عارضی عرضی
phenomenal عارضی عرضی
lateral tell سبقت عرضی
traversing fire اتش عرضی
accidentalism فلسفه عرضی
transverse axis محور عرضی
transverse bracing تقویت عرضی
transverse bulkhead تیغه عرضی
athwart به طور عرضی
transverse crack ترک عرضی
trimmed joist تیر عرضی
transversal wave موج عرضی
transverse fault گسل عرضی
transverse joint درز عرضی
baselinesman خط نگهدار خط عرضی
transverse reinforcement ارماتور عرضی
transverse scale مقیاس عرضی
transverse section مقطع عرضی
transverse stress تنش عرضی
transversal section برش عرضی
transection برش عرضی
accidentalism فلسفهء عرضی
transverse acceleration شتاب عرضی
lateral shifts تغییرات عرضی
cross feed تغذیه عرضی
sagrod مهار عرضی
transverse plane صفحه عرضی
cross section برش عرضی
collateral ganglia عقدههای عرضی
horizontal plane صفحه عرضی
lateral stability پایداری عرضی
shape of cross section نیمرخ عرضی
cross section نیمرخ عرضی
cross section مقطع عرضی
cross roll نورد عرضی
cross piece تیر عرضی
cross fall شیب عرضی
cross cut برش عرضی
cross compartment دهلیز عرضی
cross brace مهار عرضی
cross brace گیره عرضی
cross beam تیر عرضی
cross hole سوراخ عرضی
sag rod مهار عرضی
cross linking اتصال عرضی
radial load بار عرضی
timber دنده عرضی
lateral forces نیروهای عرضی
cross head تیر عرضی
lateral route جاده عرضی
profiling مقطع عرضی
profiles مقطع عرضی
profiled مقطع عرضی
square ball پاس عرضی
profile مقطع عرضی
cross trail جاده عرضی
accidents صفت عرضی
frame دنده عرضی
accident صفت عرضی
crossed belt تسمه عرضی
sides way نوسان عرضی
cross traverse تراورس عرضی
thwarted نشیمنگاه عرضی قایق
thwart نشیمنگاه عرضی قایق
traversing حرکت عرضی یا مورب
y axis محور عرضی مختصات
latitude band نوار عرضی زمینی
counter-brace تیر تقویت عرضی
cross-aisle [گوشواره عرضی کلیسا]
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
traversed حرکت عرضی یا مورب
traverses حرکت عرضی یا مورب
brace تیر تقویت عرضی
braced تیر تقویت عرضی
rafter تیر عرضی طاق
rafters تیر عرضی طاق
traverse حرکت عرضی یا مورب
cross wall دیوار پلهای عرضی
cross sectional data دادههای برش عرضی
transection برش یا مقطع عرضی
cross section سطح مقطع عرضی
cross sectional area سطح مقطع عرضی
northing محور عرضی نقشه
crossing target هدفهای متحرک عرضی
shrouds بکسلهای عرضی ناو
cross slide کشوی لغزنده عرضی
valley cross section نیمرخ عرضی دره
crossrial carriage پاگیر تیر عرضی
career courses دورههای عرضی نظامی
cross tree رابط عرضی دکلها
broadside aerial تشعشع کننده عرضی
section of valley نیمرخ عرضی دره
cross hole nut مهره با سوراخ عرضی
cross barred دارای میلههای عرضی
accidental غیر مترقبه عرضی
enfilade درو عرضی کردن
cross level buble حباب تراز عرضی
transverse fatigue test ازمایش خستگی عرضی
transverse conductance مقدار هدایت عرضی
transverse cardan shaft محور کاردان عرضی
swinging of flow نوسانات عرضی جریان
backward pass پاس عرضی یا به عقب
transverse test specimen نمونه ازمایش عرضی
transverse bending test ازمایش خمش عرضی
keel ستون عرضی مرکزی ناو
broad beam headlamp نور افکن با تشعشع عرضی
terete استوانهای شکل در برش عرضی
cross folding test ازمایش چین خوردگی عرضی
cross trail جاده سرتاسری عرضی در منطقه
lateral tell پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
head string خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
I have nothing more to say . دیگر عرضی نیست ( ندارم )
balkline خط عرضی روی میز بیلیارد
keels ستون عرضی مرکزی ناو
cross-gable [سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
tumple گردش حول محور عرضی
balk قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
toggle میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
toggles میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
Could I have a word with you ? عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
frame قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
balkline spot نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
stocked ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
phugoid oscillation نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
ante-chapel [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
fishbone mine سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
byes صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
cross tell پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
nose up چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
Moghat مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
Dudley carpet فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
action بازی
sportiveŠetc بازی کن
actions بازی
slackness بازی
partie بازی
watermanship اب بازی
plain dealing بازی
solitaires تک بازی
openness بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com