Dictiornary-Farsi | بازی غیررسمی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (13 milliseconds)

English	Persian
choose up game	بازی غیررسمی
sand lot	بازی غیررسمی
off hand game	بازی غیررسمی


Search result with all words

croquet	بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
choose up	یارگیری در بازی غیررسمی
mulligan	ضربه ازاد در بازی غیررسمی گلف
Nassau	روش شرط بندی در بازی غیررسمی گلف
shinny	نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
Other Matches

informal	غیررسمی
de facto	غیررسمی
inofficial	غیررسمی
extrajudicial	غیررسمی
free-and-easy	غیررسمی غیرجدی
scrambles tournament	مسابقههای غیررسمی
informal education	اموزش غیررسمی
informally	بطور غیررسمی
informal test	ازمون غیررسمی
informal design review	مرور غیررسمی طرح
courtesy runner	بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
accords	پیمان غیررسمی بین المللی
accorded	پیمان غیررسمی بین المللی
accord	پیمان غیررسمی بین المللی
kaffeeklatsch	صحبت دوستانه یامذاکرات غیررسمی
table talk	صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
shinny	بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade	بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame	مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay	بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat	بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship	مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game	وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight	ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib	ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick	با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney	بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring	بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
post card	کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
inning	گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
pope young round	مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
pourparler	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
crampet game	بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic	امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade	نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape .	کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order	ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom>	بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point	در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game	افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score	افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
playing	بازی
game	بازی
plays	بازی
watermanship	اب بازی
sportiveŠetc	بازی کن
openness	بازی
hopscotch	بازی لی لی
gaming	بازی
plain dealing	بازی
solitaires	تک بازی
actions	بازی
clearance	بازی
fun	بازی
slackness	بازی
basics	بازی
basic	بازی
grey hound	سگ بازی
falconine	بازی
home	بازی
action	بازی
patulousness	بازی
homes	بازی
solitaire	تک بازی
partie	بازی
played	بازی
dibasic	دو بازی
play	بازی
play-act	تو بازی رفتن
rope dancing	بند بازی
flimflam	حقه بازی
rooker	یکجورکفش یخ بازی
badminton	بازی بدمینتون
play-acted	بازی کردن
play-acted	تو بازی رفتن
play on words <idiom>	بازی با کلمات
play-acting	بازی کردن
charlatanism	زبان بازی
charlatanry	زبان بازی
fitting clearance	بازی مناسب
red tapery	قرطاس بازی
bowl	بازی بولینگ
holdouts	خودداری از بازی
radial play	بازی عرضی
radial play	بازی شعاعی
bowls	بازی بولینگ
centre game	بازی مرکزی
twiddling	بازی کردن
jiggery-pokery	حقه بازی
party politics	حزب بازی
twiddled	بازی کردن
twiddles	بازی کردن
play-act	بازی کردن
twiddle	بازی کردن
four handed game	بازی چهارنفره
fornication	جنده بازی
rope dancing	ریسمان بازی
charlatanism	چاچول بازی
first hand	نخستین بازی کن
ropery	طناب بازی
paraphrases	بازی با الفاظ
To be acting. To put it on .	رل بازی کردن
dangerous play	بازی خطرناک
crampet game	بازی شطرنج
rink	میدان یخ بازی
double dealing	حقه بازی
doll play	عروسک بازی
sheep's eyes	نظر بازی
paraphrasing	بازی با الفاظ
shell game	گردو بازی
dibs	بازی نرد
paraphrased	بازی با الفاظ
miscast	بد بازی کردن
paraphrase	بازی با الفاظ
cunningly	به حیله بازی
dib	تیله بازی
stanza	بخشی از بازی
toys	بازی کردن
rink	یخ بازی کردن
field of play	زمین بازی
chuck farthing	بازی شیریاخط
favoritism	پارتی بازی
play-acting	تو بازی رفتن
play-acts	بازی کردن
toy	اسباب بازی
play-acts	تو بازی رفتن
toy	بازی کردن
closed game	بازی بسته
cock fighting	خروس بازی
computer game	بازی کامپیوتری
conjury	شعبده بازی
toys	اسباب بازی
footballs	بازی فوتبال
football	بازی فوتبال
rinks	یخ بازی کردن
rinks	میدان یخ بازی
dib	قاپ بازی
hanky-panky	حقه بازی
winner	برنده بازی
chicaneries	حیله بازی
chicanery	حیله بازی
golfing	بازی گلف
trick	شعبده بازی
tricked	شعبده بازی
playgrounds	زمین بازی
tricking	شعبده بازی
playground	زمین بازی
sporting	بازی دوست
handout	نوبت بازی
handouts	نوبت بازی
bandying	چوگان بازی کچ
bandy	چوگان بازی کچ
hanky-panky	روباه بازی
double	بازی دوبل
doubled	بازی دوبل
taw	مهره بازی
doubled up	بازی دوبل
trapze	بند بازی
fencing	ششمشیر بازی
team game	بازی گروهی
tooth clearance	بازی دندانه
winners	برنده بازی
bandied	چوگان بازی کچ
bandies	چوگان بازی کچ
polo	چوگان بازی
cog	حقه بازی
cogs	حقه بازی
the game is up	بازی باخت
the social evil	جنده بازی
power game	بازی قدرتی
power games	بازی قدرتی
stanzas	بخشی از بازی
skiing	اسکی بازی
sharp practice	حقه بازی
video games	بازی دیدنی
skate	بازی تهاجمی
video game	بازی دیدنی
three knights' game	بازی سه اسب
skated	بازی تهاجمی
to keep score	بازی رانگاهداشتن
the game is up	بازی تمام شد
hustle	بازی هشیارانه
hustled	بازی هشیارانه
hustles	بازی هشیارانه
hustling	بازی هشیارانه
swordplay	فن شمشیر بازی
the fancy	مشت بازی
cage	بازی بسکتبال
cages	بازی بسکتبال
rugby	بازی رگبی
hawking	قوش بازی
to make a goal	یک بازی بردن
factionalism	فرقه بازی
skates	بازی تهاجمی
charade	نوعی بازی
holdout	خودداری از بازی
billiard	بازی بیلیارد
whoredom	فاحشه بازی
sodomyh	بچه بازی