English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
passive play بازی غیرفعال
Other Matches
inactive غیرفعال
out of circulation <idiom> غیرفعال
inactive window پنجره غیرفعال
passive element جزء غیرفعال
passive absorption جذب غیرفعال
inactive time زمان غیرفعال
parasitic element جزء غیرفعال
silent مشی غیرفعال
nonoperating strength جمعی غیرفعال در یکان
move list فهرست بازیگران غیرفعال
inactive status وضعیت غیرفعال اتشبارغیرفعال
cut out switch مدار یا زیردستگاه ناکنش ورساز یا غیرفعال کننده
maskable سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
microchip مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchips مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
hidden momentum of population growth نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
idle balance مانده راکد مانده غیرفعال
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
watermanship اب بازی
falconine بازی
dibasic دو بازی
actions بازی
playing بازی
solitaires تک بازی
slackness بازی
solitaire تک بازی
plays بازی
grey hound سگ بازی
fun بازی
openness بازی
action بازی
gaming بازی
sportiveŠetc بازی کن
partie بازی
plain dealing بازی
basic بازی
game بازی
played بازی
patulousness بازی
homes بازی
basics بازی
play بازی
hopscotch بازی لی لی
clearance بازی
home بازی
bandy چوگان بازی کچ
bandying چوگان بازی کچ
fencing ششمشیر بازی
power games بازی قدرتی
tooth clearance بازی دندانه
stanza بخشی از بازی
video games بازی دیدنی
video game بازی دیدنی
three knights' game بازی سه اسب
skates بازی تهاجمی
bandied چوگان بازی کچ
skated بازی تهاجمی
skate بازی تهاجمی
rope dancing ریسمان بازی
skiing اسکی بازی
stanzas بخشی از بازی
bandies چوگان بازی کچ
chicaneries حیله بازی
power game بازی قدرتی
handout نوبت بازی
hustle بازی هشیارانه
cage بازی بسکتبال
hustling بازی هشیارانه
handouts نوبت بازی
polo چوگان بازی
cog حقه بازی
hustles بازی هشیارانه
hustled بازی هشیارانه
cages بازی بسکتبال
sporting بازی دوست
rugby بازی رگبی
chicanery حیله بازی
golfing بازی گلف
trick شعبده بازی
to keep score بازی رانگاهداشتن
tricked شعبده بازی
factionalism فرقه بازی
to make a goal یک بازی بردن
tricking شعبده بازی
cogs حقه بازی
doubled up بازی دوبل
paraphrase بازی با الفاظ
play-act بازی کردن
twiddle بازی کردن
party politics حزب بازی
twiddled بازی کردن
jiggery-pokery حقه بازی
twiddles بازی کردن
twiddling بازی کردن
holdouts خودداری از بازی
trapze بند بازی
holdout خودداری از بازی
gimmickry حقه بازی
Frisbees بازی با فریزبی
Frisbee بازی با فریزبی
child's play بازی کودکان
play-act تو بازی رفتن
play-acted بازی کردن
paraphrased بازی با الفاظ
paraphrases بازی با الفاظ
paraphrasing بازی با الفاظ
To be acting. To put it on . رل بازی کردن
rink میدان یخ بازی
rink یخ بازی کردن
rinks میدان یخ بازی
rinks یخ بازی کردن
football بازی فوتبال
footballs بازی فوتبال
play-acts تو بازی رفتن
play-acts بازی کردن
play-acting بازی کردن
play-acted تو بازی رفتن
child's play بچه بازی
footballer فوتبال بازی کن
footballers فوتبال بازی کن
gaming قمار بازی
tricksy بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
monkey business کچلک بازی
pantomime لال بازی
pantomimes لال بازی
playfully با خنده و بازی
trickiness حقه بازی
speculation سفته بازی
full-time 09 دقیقه بازی
charade نوعی بازی
hanky-panky حقه بازی
hanky-panky روباه بازی
double بازی دوبل
bonfires اتش بازی
bonfire اتش بازی
wordplay بازی با لغات
whoredom فاحشه بازی
fence شمشیر بازی
fences شمشیر بازی
war game بازی جنگ
wargaming بازی جنگ
half time نیمه بازی
plaything اسباب بازی
playthings اسباب بازی
play-acting تو بازی رفتن
skating اسکیت بازی
paperwork کاغذ بازی
firework آتش بازی
fireworks اتش بازی
doubled بازی دوبل
sharp practice حقه بازی
radial play بازی شعاعی
puppetry خیمه شب بازی
puppet show خیمه شب بازی
grandstand play بازی مهیج
half back میان بازی کن
pugilism بوکس بازی
halt back میان بازی کن
hanky panky حقه بازی
hanky panky روباه بازی
hard game بازی دشوار
harlepuinade حقه بازی
headhunting خشونت در بازی
headwork با سر بازی کردن
hocus pocus حقه بازی
hocus pocus ورودحقه بازی
puppetry عروسک بازی
pyrotechnic display اتش بازی
gamesomeness بازی گوشی
radial play بازی عرضی
fornication جنده بازی
four handed game بازی چهارنفره
quiot لیس بازی
free handedness دست بازی
free play بازی ازاد
quackery حقه بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com