Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
straight pool billiard
بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
Other Matches
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
ongoing
مداوم
continuing
مداوم
unremitting
مداوم
cyclic
مداوم
constant
مداوم
constants
مداوم
running
مداوم
sequential
مداوم
continuous
مداوم
steady state growth
رشد مداوم
continuous fire
اتش مداوم
drum rolls
ضربات مداوم
life long education
اموزش مداوم
persistent
پایا مداوم
persistent inflation
تورم مداوم
fluctuates
تغییر مداوم
endurance time
سرعت مداوم
durably
بطور مداوم
running fire
اتش مداوم
halting
غیر مداوم
stand
دفاع مداوم
continuous illumination
روشنایی مداوم
drum roll
ضربات مداوم
steadies
پی درپی مداوم
steady
پی درپی مداوم
steadying
پی درپی مداوم
sustaining growth
رشد مداوم
fluctuate
تغییر مداوم
fluctuated
تغییر مداوم
steadiest
پی درپی مداوم
discontinuous
غیر مداوم
sustained rate
نواخت مداوم
sustained illumination
روشنایی مداوم
sustained fire
تیر مداوم
steadied
پی درپی مداوم
sustained fire
اتش مداوم
endurance time
سرعت حداکثر مداوم
steady state
وضعیت بارشد مداوم
stables
مداوم محک کردن
continuous duty
کار مداوم یکنواخت
stable
مداوم محک کردن
assiduity
توجه و دقت مداوم
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
uninterrupted duty
کار مداوم غیر یکنواخت
Constant dripping wear away the stone .
<proverb>
قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
one-night stands
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
yak
: بطور مداوم حرف زدن
yaks
: بطور مداوم حرف زدن
continuously pointed fire
اتش روانه شده مداوم
ribbon switch
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
one-night stand
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
continuation
حرکت مداوم بسوی سبد
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
memory sniffing
ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
lindy
رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
to be exposed to a constant stream of something
در معرض چیزی به طور مداوم بودن
[بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
automatic terminal information service
ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
seen fire
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
creeps
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creep
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
continuous strip imagery
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
scanned
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scans
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
continuous processor
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
fun
بازی
slackness
بازی
partie
بازی
hopscotch
بازی لی لی
gaming
بازی
openness
بازی
solitaires
تک بازی
sportiveŠetc
بازی کن
solitaire
تک بازی
falconine
بازی
plain dealing
بازی
dibasic
دو بازی
grey hound
سگ بازی
game
بازی
patulousness
بازی
action
بازی
actions
بازی
watermanship
اب بازی
playing
بازی
plays
بازی
homes
بازی
play
بازی
clearance
بازی
home
بازی
basics
بازی
played
بازی
basic
بازی
basicity
قدرت بازی
basic salt
نمک بازی
basic dye
رنگینه بازی
basification
بازی شدن
basket ball
یکجورتوپ بازی
hawking
قوش بازی
agiotage
سفته بازی
actuble
بازی کردن
swordplay
فن شمشیر بازی
video games
بازی دیدنی
playground
زمین بازی
playgrounds
زمین بازی
winners
برنده بازی
basketball
بازی بسکتبال
achate
مهرهء بازی
winner
برنده بازی
acrobacy
بند بازی
acrobatism
ریسمان بازی
cogs
حقه بازی
active sodomy
بچه بازی
sharp practice
حقه بازی
billiard
بازی بیلیارد
bonefire
اتش بازی
cock fighting
خروس بازی
computer game
بازی کامپیوتری
conjury
شعبده بازی
crampet game
بازی شطرنج
cunningly
به حیله بازی
closed game
بازی بسته
chuck farthing
بازی شیریاخط
sand lot
بازی غیررسمی
bosh
حقه بازی
box score
حساب بازی
buggery
بچه بازی
cats cradle
نخ بازی سرانگشت
centre game
بازی مرکزی
charlatanism
چاچول بازی
charlatanism
زبان بازی
charlatanry
زبان بازی
choose up game
بازی غیررسمی
dangerous play
بازی خطرناک
video game
بازی دیدنی
handouts
نوبت بازی
gaming
قمار بازی
monkey business
کچلک بازی
pantomime
لال بازی
pantomimes
لال بازی
playfully
با خنده و بازی
speculation
سفته بازی
full-time
09 دقیقه بازی
charade
نوعی بازی
hanky-panky
حقه بازی
hanky-panky
روباه بازی
double
بازی دوبل
doubled
بازی دوبل
doubled up
بازی دوبل
fencing
ششمشیر بازی
bonfires
اتش بازی
bonfire
اتش بازی
fireworks
اتش بازی
fence
شمشیر بازی
fences
شمشیر بازی
plaything
اسباب بازی
playthings
اسباب بازی
skating
اسکیت بازی
paperwork
کاغذ بازی
firework
آتش بازی
dart
بازی دارت
hustles
بازی هشیارانه
hustling
بازی هشیارانه
cage
بازی بسکتبال
cages
بازی بسکتبال
rugby
بازی رگبی
factionalism
فرقه بازی
power game
بازی قدرتی
power games
بازی قدرتی
stanza
بخشی از بازی
stanzas
بخشی از بازی
skiing
اسکی بازی
skate
بازی تهاجمی
skated
بازی تهاجمی
hustle
بازی هشیارانه
cog
حقه بازی
bandied
چوگان بازی کچ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com