Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English
Persian
tricksy
بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
Search result with all words
comedienne
زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
comediennes
زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
playfully
با خنده و بازی
lusory
بازی کن خنده کن
Other Matches
sportiveŠetc
خنده کن خنده وبازی کن
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
irrision
خنده
laughed
خنده
belly laugh
خنده از ته دل
laughing
خنده
laughter
خنده
laughs
خنده
laugh
خنده
ridiculous
خنده دار
laughing
خنده اور
risible
خنده اور
fleer
خنده نیشدار
crack up
<idiom>
از خنده ترکیدن
nicker
خنده کردن
laughing stock
مایهی خنده
laughable
خنده دار
hilarious
خنده دار
grins
خنده نیشی
humorous
خنده اور
A forced laugh.
خنده زورکی
irrision
خنده استهزایی
ludicrous
خنده اور
funnier
خنده دار
funniest
خنده دار
howler
خنده اور
howlers
خنده اور
grin
خنده نیشی
grinned
خنده نیشی
sarcasm
زهر خنده
farcical
خنده اور
laugh away
با خنده گذراندن
laugh down
با خنده از رو بردن
laughter is infectious
خنده مسری
grinning
خنده نیشی
laugher
خنده کننده
To burst with laughter.
از خنده غش کردن
laugh
صدای خنده
sniggering
خنده استهزاامیز
sniggers
خنده استهزاامیز
titter
خنده تو دزدیده
laughed
صدای خنده
laughs
صدای خنده
boisterous laughter
خنده بلند
serio comic
هم خنده دار
tittering
خنده تو دزدیده
funny
خنده دار
to laugh away
با خنده گذراندن
titters
خنده تو دزدیده
risible faculty
استعداد خنده
snigger
خنده استهزاامیز
comic
خنده دار
risibility
خنده داربودن
queer
خل خنده دار
droll
خنده اور
tittered
خنده تو دزدیده
queerer
خل خنده دار
queerest
خل خنده دار
comics
خنده دار
gaff
خنده بلند
sniggered
خنده استهزاامیز
laughingstock
مایه خنده
giggling
با خنده افهار داشتن
funnily
چنانکه خنده اورد
mimed
نمایش خنده اور
it provokes laughter
خنده اور است
mime
نمایش خنده اور
it provokes laughter
باعث خنده است
giggles
با خنده افهار داشتن
giggled
با خنده افهار داشتن
sidesplitting
روده براز خنده
derision
مایه خنده وتمسخر
gigs
شوخی خنده دار
gig
شوخی خنده دار
intempestive laughter
خنده بیجا یا نا بهنگام
giggle
با خنده افهار داشتن
to roar with laughter
<idiom>
از خنده روده بر شدن
mimes
نمایش خنده اور
nitrogen monoxide
گاز خنده اور
to laugh down
با خنده خاموش کردن
hysterical
بسیار خنده دار
to set in a roar
از خنده روده برکردن
comedies
نمایش خنده دار
laughably
بطور خنده دار
comedy
نمایش خنده دار
to be on the grin
خنده نیشی کردن
waggishly
بذله گو خنده دار
waggish
بذله گو خنده دار
ridiculously
بطور خنده اور
opera comique
نمایش خنده اور
nitrous oxide
گاز خنده اور
hysterically
بسیار خنده دار
laughter is infectious
خنده همه را می گیرد
laughing gas
گاز خنده اور
to laugh away
با خنده واستهزا کردن
miming
نمایش خنده اور
keep a straight face
از خنده خودداری کردن
ridiculousness
خنده اور بودن
rediculously
بطور خنده اور
raise a laugh
خنده راه انداختن
to split one's sides
از خنده روده برشدن
to be convulsed with laughter
از خنده بخود پیچیدن
to burst in to a laugh
زیر خنده زدن
to force a smile
خنده زورکی کردن
laughter
صدای خنده بلند
laugh off
با خنده دور کردن
funny
خنده اور عجیب
comic opera
نمایش خنده دار
funnier
خنده اور عجیب
farce
نمایش خنده اور
sardonic
وابسته به زهر خنده
cachinnate
در خنده افراط کردن
funniest
خنده اور عجیب
break into a laugh
زیر خنده زدن
sardonically
وابسته به زهر خنده
farces
نمایش خنده اور
fantastico
ادم خیالی و خنده اور
comedian
نوینسده نمایشهای خنده دار
to over a subject
موضوعی را با خنده بحث کردن
to laugh off
با خنده و شوخی از سر خودرفع کردن
seriocomic
هم جدی وهم خنده دار
comedian
هنرپیشه نمایشهای خنده دار
comedians
هنرپیشه نمایشهای خنده دار
comedians
نوینسده نمایشهای خنده دار
man is a risible creature
انسان مخلوقی است خنده کن
To burst into tears (laughter).
زیر گریه ( خنده ) زدن
comedietta
نمایش کوتاه خنده دار
belly laughs
هر چیزی که موجب خنده شود
simperer
خنده کننده بدون دلیل
belly laugh
هر چیزی که موجب خنده شود
comedist
نویسنده نمایشهای خنده دار
horselaugh
خنده بلند وپر سر وصدا
simpered
خنده زورکی کردن پوزخند زدن
bring the house down
<idiom>
باعث خنده زیاد دربین تماشاچیان
simper
خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simpers
خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simpering
خنده زورکی کردن پوزخند زدن
gagging
شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
gags
شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
gagged
شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
gag
شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
afterpiece
نمایش کوتاه خنده دارپس ازنمایش بزرگ
it is ridiculously small
بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
opera bouffe
اپرای خنده دار که تا اندازهای مسخره امیز باشد
slapstick
نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
weeping succeeds laughter
گریه پس ازخنده می اید از پی خنده گریه است
smiley
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
hee-haw
قاه قاه خنده عرعرکردن
hee-haws
قاه قاه خنده عرعرکردن
patulousness
بازی
openness
بازی
action
بازی
playing
بازی
plain dealing
بازی
dibasic
دو بازی
clearance
بازی
watermanship
اب بازی
play
بازی
basics
بازی
solitaires
تک بازی
partie
بازی
gaming
بازی
basic
بازی
falconine
بازی
played
بازی
solitaire
تک بازی
game
بازی
plays
بازی
homes
بازی
home
بازی
fun
بازی
slackness
بازی
grey hound
سگ بازی
sportiveŠetc
بازی کن
hopscotch
بازی لی لی
actions
بازی
dangerous play
بازی خطرناک
choose up game
بازی غیررسمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com