Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
gamesomeness
بازی گوشی
Other Matches
to talk in a whisper
بیخ گوشی سر گوشی سخن گفتن شرشر کردن
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
binaural
دو گوشی
headsets
گوشی
ear trumpet
گوشی
telephone earphone
گوشی
head phone
گوشی سر
head reciever
گوشی
triangularity
سه گوشی
headphone
گوشی
otophone
گوشی
headsets
گوشی سر
headset
گوشی
triangular
سه گوشی
sonifer
گوشی
receiver
گوشی
hand set
گوشی
receivers
گوشی
uniaural
یک گوشی
aural
گوشی
headset
گوشی سر
auric
گوشی
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
earphones
گوشی تلفن
earphone
گوشی تلفن
earphones
بلندگوی گوشی
telephone receiver
گوشی تلفن
monaural hearing
شنوایی یک گوشی
telephone earphone
گوشی تلفن
receiver
گوشی تلفن
headset
گوشی سر تلفن
dichotic listening
شنود دو گوشی
dichotic stimulation
تحریک دو گوشی
diotic stimulation
تحریک دو گوشی
receivers
گوشی تلفن
headsets
گوشی سر تلفن
septangular
هفت گوشی
earphone
بلندگوی گوشی
entotic
درون گوشی
stethoscope
گوشی پزشکی
auricular
گوشی سماعی
whisper
بیخ گوشی
stethoscopes
گوشی طبی
whispered
بیخ گوشی
whispering
بیخ گوشی
whispers
بیخ گوشی
susurration
بیخ گوشی
head phone
گوشی بی سیم
stethoscope
گوشی طبی
hand set
گوشی تلفن
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
stethoscopes
گوشی ضربان سنج
head phone
گوشی کلهای بی سیم
Please do not hang up!
گوشی را نگه دارید!
stethoscope
استتوسکوپ
[گوشی پزشکی]
he rounded me in the ear that
در گوشی بمن گفت
otogenic tone
زنگ زدن گوشی
acoustical trumpet
گوشی برای کرها
otic
وابسته بشنوایی گوشی
thumb screw
پیچ گوشی دار
thumb nut
مهره گوشی دار
stethoscope
گوشی ضربان سنج
jacks
باربردار قلاب گوشی
wire-tapped
نهان گوشی تلفنی
wire-tapping
نهان گوشی تلفنی
side tone
صدای جانبی گوشی
jack
باربردار قلاب گوشی
wire-taps
نهان گوشی تلفنی
wire-tap
نهان گوشی تلفنی
pegbox
سرساز که جای گوشی انهاست
cross-gable
[سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
Hold the line, please!
لطفا گوشی را نگه دارید!
aural
مربوط به گوش یا سامعه گوشی
cordless phone
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless telephone
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
cordless
[cordless telephone]
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
gavel
[سه گوشی کنار شیروانی]
[معماری]
magic square
چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
gables
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
gable
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
pinhole
سوراخ کردن برای گوشی یاز
ear tab
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
ear cap
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
parotitic
دچار اماس در غده بنا گوشی
stethoscopic
وابسته به گوشی طبی یاضربان سنج
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
fur ruff
قسمت پشم دار دور کلاه گوشی
parotid duct
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
french telephone
تلفن دارای گوشی ودهانی نصب بر روی یک دسته
head phone
گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره بر روی گوش ثابت میشود
head set
یک زوج گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره روی سر ثابت میشود
gable
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
gables
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
internal wrenching bolt
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
stereos
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereo
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereophonic
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
whisperingly
به نجوا نجوا کنان سر گوشی اهسته
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
homes
بازی
home
بازی
patulousness
بازی
clearance
بازی
actions
بازی
openness
بازی
hopscotch
بازی لی لی
falconine
بازی
basic
بازی
gaming
بازی
basics
بازی
dibasic
دو بازی
game
بازی
action
بازی
solitaire
تک بازی
plain dealing
بازی
played
بازی
watermanship
اب بازی
solitaires
تک بازی
playing
بازی
partie
بازی
sportiveŠetc
بازی کن
plays
بازی
play
بازی
grey hound
سگ بازی
slackness
بازی
fun
بازی
favoritism
پارتی بازی
play-acts
تو بازی رفتن
field of play
زمین بازی
video game
بازی دیدنی
footballer
فوتبال بازی کن
skates
بازی تهاجمی
skated
بازی تهاجمی
actuble
بازی کردن
trickiness
حقه بازی
billiard
بازی بیلیارد
play-acts
بازی کردن
taw
مهره بازی
team game
بازی گروهی
swordsmanship
شمشیر بازی
footballers
فوتبال بازی کن
To be acting. To put it on .
رل بازی کردن
video games
بازی دیدنی
paraphrasing
بازی با الفاظ
game plan
استراتژی بازی
game of chance
بازی قمار
to make a goal
یک بازی بردن
winners
برنده بازی
football
بازی فوتبال
game cycle
دوره بازی
footballs
بازی فوتبال
game ball
توپ بازی
winner
برنده بازی
agiotage
سفته بازی
to keep score
بازی رانگاهداشتن
rinks
یخ بازی کردن
rinks
میدان یخ بازی
basketball
بازی بسکتبال
achate
مهرهء بازی
game theory
تئوری بازی
game theory
نظریه بازی
acrobacy
بند بازی
sharp practice
حقه بازی
rink
میدان یخ بازی
acrobatism
ریسمان بازی
active sodomy
بچه بازی
rink
یخ بازی کردن
play on words
<idiom>
بازی با کلمات
playgrounds
زمین بازی
playground
زمین بازی
basification
بازی شدن
fornication
جنده بازی
stoppage of the game
توقف بازی
flimflam
حقه بازی
surf riding
موج بازی
twiddle
بازی کردن
fitting clearance
بازی مناسب
twiddled
بازی کردن
first hand
نخستین بازی کن
twiddles
بازی کردن
basket ball
یکجورتوپ بازی
four handed game
بازی چهارنفره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com