English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (4 milliseconds)
English Persian
antiquarian باستانی
ancient باستانی
antiquaries باستانی
antiquary باستانی
relic باستانی
relics باستانی
age old باستانی
age-old باستانی
antique باستانی
antiques باستانی
old باستانی
older باستانی
oldest باستانی
classically باستانی
gray باستانی
traditionary باستانی
archaic <adj.> باستانی
Other Matches
classicist دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classics ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classic ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classicists دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
primer باستانی ابتدایی
northman اسکاندیناوی باستانی
primers باستانی ابتدایی
norseman اسکاندیناوی باستانی
aramaean زبان باستانی
ancient relics اثار باستانی
in ancient times در روزگار باستانی
classicism سبک باستانی
in ancient times در اوقات جهان باستانی
paleograph نسخه خطی باستانی
paleographic وابسته بخطوط باستانی
Monumental design طرح آثار باستانی
the Classical World [the Ancient World] جهان باستانی [تاریخ]
Antiquity جهان باستانی [تاریخ]
ethiopic زبان باستانی حبشه
primeval بسیار کهن باستانی
classicize درزمره ادبیات باستانی
classical پیرو سبکهای باستانی
classical وابسته به ادبیات باستانی
diplomatics شناسایی خطوط باستانی
avestan زبان باستانی ایران
agonistical وابسته به مسابقههای باستانی یونان
pelta سپر یونانیان ورومیان باستانی
traditional مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
classicalism پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
classicality مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
agonistic وابسته به مسابقات باستانی یونان
gaul اهل کشور باستانی گل فرانسوی
veda کتاب مقدس باستانی هند
traditionalism سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
classicize ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
dorian وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
corinthian اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
doge لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
reliquaries فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquary فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
dithyramb سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
persepolis شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
phygian فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
mithra نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
catastasis بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
Greek Revival [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
delphine classics چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Ouroboros نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
Ancient Greece یونان باستانی [یونان جهان باستان]
purgation روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com