Dictiornary-Farsi | باستان شناس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
archaeologist	باستان شناس
archeologist	باستان شناس


Other Matches

penny wise and pound foolish	دینار شناس و ریال شناس
lapidarian	سنگ شناس گوهر شناس
lapidary	سنگ شناس گوهر شناس
virologist	متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
anciently	در عهد باستان
archeology	باستان شناسی
Ancient Egypt	مصر باستان
Ancient history	تاریخ باستان
archaeology	باستان شناسی
hellene	یونان باستان
planeta	درروم باستان
cardo	خیابان اصلی [در رم باستان]
archaeological Museum	موزه باستان شناسی
experimental archaeology	باستان شناسی آزمایشی
archeological dig	حفاری باستان شناسی
archeological	وابسته به باستان شناسی
aerial archaeology	باستان شناسی هوایی
archaeological	وابسته به باستان شناسی
the art of the Ancient world	هنر جهان باستان
geochronology	باستان شناسی زمین
antiquity	روزگار باستان قدمت
antiquities	روزگار باستان قدمت
provincialize	تبدیل باستان کردن
provenance	منبع [باستان شناسی]
archeological site	منبع [باستان شناسی]
site of the find	منبع [باستان شناسی]
provenance	چشمه [باستان شناسی]
laconian	ولایتی از یونان باستان
archeological site	چشمه [باستان شناسی]
site of the find	چشمه [باستان شناسی]
civil low	سیستم حقوقی رم باستان
drachmas	پول نقره یونان باستان
drachma	پول نقره یونان باستان
panathenaea	جشن ATHENA دریونان باستان
canopus	[شهر الکساندر در مصر باستان]
achaean	اهل شهراخائیه در یونان باستان
achaian	اهل شهراخائیه در یونان باستان
drachmae	پول نقره یونان باستان
khekher	[کتیبه های مصر باستان]
peplos	یکجور روسری زنانه دریونان باستان
agora	[فضای باز عمومی در یونان باستان]
conscript fathere	اعضای مجلس سنای روم باستان
trireme	کشتی جنگی روم و یونان باستان
curia	یکی ازتقسیمات کوچک قبیلهای در رم باستان
Dryopic	[مربوط به دوره دراوپی یونان باستان]
impluvium	[حوض باران گیر در روم باستان]
minoan	مربوط به تمدن باستان عصرمفرغ جزیره کرت
cyzicene hall	[تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
pyrrhic dance	یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
lar n	در روم باستان نام یکی ازخدایان حامی خانه
Olympic Games	مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
archeologic	وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
obol	سکه سیم در یونان باستان که نزدیک بود با یک pennyونیم
agoines	مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
sibilline books	کتابهای فالگیر رومیان باستان که میگفتندزنهای غیبگو نوشته اند
theoric	وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند
sabbatical year	در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
graphologist	خط شناس
paleographer	خط شناس
technologist	فن شناس
numismatist	سکه شناس
philologer	زبان شناس
numismatist	مدال شناس
mythologist	اسطوره شناس
philologist	واژه شناس
philologist	زبان شناس
phonologist	صوت شناس
phrenologist	جمجمه شناس
physiognomist	قیافه شناس
discreet <adj.>	موقع شناس
phenomenologist	پدیده شناس
opcode decoder	رمزالعمل شناس
oenologist	شراب شناس
orientalist	خاور شناس
ornithologist	پرنده شناس
orologist	کوه شناس
osteologist	استخوان شناس
paleontologist	دیرین شناس
discretional <adj.>	موقع شناس
oenologist	باده شناس
parasitologist	انگل شناس
odontologist	دندان شناس
discrete <adj.>	موقع شناس
operation decoder	عمل شناس
petrologist	سنگ شناس
ontologist	هستی شناس
pteridologist	کرف شناس
prudent [discreet] <adj.>	موقع شناس
teleologist	پایان شناس
syphilologist	سفلیس شناس
spectroscopist	طیف شناس
serologist	سرم شناس
self knowing	خود شناس
selenographer	ماه شناس
rhythmist	سجع شناس
therapeutist	درمان شناس
topologist	مکان شناس
weather wise	هوا شناس
vulcanologist	دانشمنداتشفشان شناس
vermeologist	کرم شناس
pteridologist	سرخس شناس
carpologist	میوه شناس
zoologist	جانور شناس
botanists	گیاه شناس
botanist	گیاه شناس
conscientious	وفیفه شناس
punctual	وقت شناس
godly	خدا شناس
astronomers	ستاره شناس
astronomer	ستاره شناس
loyal	وفیفه شناس
statisticians	امار شناس
statistician	امار شناس
geneticists	نسل شناس
geneticist	نسل شناس
tactfully	موقع شناس
toxicologist	زهر شناس
astrologer	ستاره شناس
muscologist	خزه شناس
bryologist	خزه شناس
bibliographer	کتاب شناس
bibliograph	کتاب شناس
bacteriologist	میکرب شناس
astronmer	ستاره شناس
arborist	درخت شناس
anatomist	کالبد شناس
esthetician	زیبایی شناس
aesthetician	زیبایی شناس
actinolagy	پرتو شناس
acoustician	صدا شناس
antiquary	عتیقه شناس
antiquaries	عتیقه شناس
astrologers	ستاره شناس
tactful	موقع شناس
genealogist	شجره شناس
ecologists	بوم شناس
ecologist	بوم شناس
philatelists	تمبر شناس
philatelist	تمبر شناس
oceanographer	اقیانوس شناس
naturalists	طبیعت شناس
naturalist	طبیعت شناس
biologist	زیست شناس
pathologists	اسیب شناس
pathologist	اسیب شناس
gourmets	خوراک شناس
gourmet	خوراک شناس
technologist	حرفه شناس
ethnologist	قوم شناس
herbalists	گیاه شناس
herbalist	گیاه شناس
grateful	متشکر حق شناس
antiquarian	عتیقه شناس
dutiful	وفیفه شناس
dutiful	گماشت شناس
seismologist	زلزله شناس
geologist	زمین شناس
sociologist	انسگان شناس
sociologist	جامعه شناس
anthropologist	انسان شناس
criminologist	جرم شناس
ethnologists	قوم شناس
neurologist	عصب شناس
lunarian	ماه شناس
mineralogist	معدن شناس
fossilist	سنگواره شناس
feal	وفیفه شناس
etymologer	اشنقاق شناس
myologist	ماهیچه شناس
ethologist	کردار شناس
epigraphist	کتیبه شناس
insectologist	حشره شناس
entomologist	حشره شناس
embryologist	رویان شناس
duteous	گماشت شناس
microbiologist	میکرب شناس
gemologist	گوهر شناس
petologist	سنگ شناس
lithologist	سنگ شناس
lexicologist	لغت شناس
ideologist	ارمان شناس
iconologist	شمایل شناس
ichthyologist	ماهی شناس
hypnologist	خواب شناس
herborist	گیاه شناس
heliologist	افتاب شناس
methodologist	اسلوب شناس
metallographer	فلز شناس
musicologist	موسیقی شناس
demographer	جمعیت شناس
mythologist	اساطیر شناس
conchologist	صدف شناس
cosmographer	کیهان شناس
cosmologist	کیهان شناس
cytology	یاخته شناس
craniologist	جمجمه شناس
craniologist	کله شناس
crystallographer	بلور شناس
mythologist	افسانه شناس
cytology	سلول شناس