Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English
Persian
voluptuously
باشهوت رانی
Other Matches
dump
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
rani
رانی
crural
رانی
ranee
رانی
femoral
رانی
wheelchair
ویلچر رانی
extrusion
روزن رانی
salacity
شهوت رانی
salaciousness
شهوت رانی
wheelchairs
ویلچر رانی
d. of a speech
سخن رانی
oratorship
سخن رانی
oarsmanship
کرجی رانی
inguinal
کشاله رانی
voluptuousness
شهوت رانی
yachting
قایق رانی
ejection
بیرون رانی
canoe
قایق رانی
canoes
قایق رانی
motoring
اتومبیل رانی
repression
واپس رانی
extrudate
محصول روزن رانی
libidinously
از روی شهوت رانی
innavigable
غیرقابل کشتی رانی
inland navigation
کشتی رانی در رودخانه ها
harness racing
ارابه رانی تک اسبه
harness race
مسابقه ارابه رانی
funeral oration
سخن رانی برسرجنازه
magnetic potential
نیروی مغناطیس رانی
nautically
از لحاظ کشتی رانی
to give a lecture
سخن رانی کردن
shipping company
شرکت کشتی رانی
shippable
قابل کشتی رانی
seaworthy
قابل کشتی رانی
to go on the stump
سخن رانی کردن
to gratify ones passions
شهوت رانی کردن
salaciously
از روی شهوت رانی
pultrusion process
فرایند کشش رانی
pawn roller
پیاده رانی شطرنج
pawn push
پیاده رانی شطرنج
ox goad
نیزه گاو رانی
sailing orders
دستور کشتی رانی
loxodromics
کشتی رانی در خط مایل
ease all
درکرجی رانی ایست
auto drome
پیست اتومبیل رانی
aerostation
کشتی رانی هوایی
regatta
مسابقه کرجی رانی
regattas
مسابقه کرجی رانی
boats
قایق رانی کردن
boat
قایق رانی کردن
platforms
سخن رانی کردن
auto racing
مسابقه اتومبیل رانی
sprinting
مسابقه اتومبیل رانی
lectureship
سمت سخن رانی
lectureships
سمت سخن رانی
cabotage
کشتی رانی ساحلی
platform
سخن رانی کردن
drive way
مسیر اتومبیل رانی
matinTes
مسابقه ارابه رانی در روز
trialling
مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
red flag
پرچم قرمز اتومبیل رانی
Carpool
هم سفری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
lift
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
ride
[American E]
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
matinees
مسابقه ارابه رانی در روز
matinee
مسابقه ارابه رانی در روز
car passenger
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
car passenger
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
row a race
مسابقه کرجی رانی دادن
effective electromotive force
نیروی برق رانی موثر
moto
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
loxodromic
وابسته به کشتی رانی در خط مایل
oceanshipping
روشهای کشتی رانی دراقیانوس
contact electromotive force
نیروی برق رانی مجاورتی
active emf
نیروی برق رانی موثر
navigation river
رودخانه قابل کشتی رانی
coasting
کشتی رانی در طول ساحل
drag racing
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
harness horse
اسب مخصوص ارابه رانی
starter
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
starting motor
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
under
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
kite track
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
eloge
سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
sapphic vice
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
portolano
راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
under-
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
starter motor
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
to row a race
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
circumnavigate
دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
circumnavigation
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
to pander any one's lust
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
icekhana
اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
circumavigator
کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
speedway
مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
off road racing
مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
tirm oval
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
track
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
lap money
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
tracks
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
hobble
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
off roader
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
line
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
moto cross
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
pit
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
booster cable
[jumper cable]
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com