English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (2 milliseconds)
English Persian
hell fire club باشگاه جوانان بی پروا
Other Matches
farm باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farmed باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farms باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
YMCAs مخفف باشگاه جوانان مسیحی
YMCA مخفف باشگاه جوانان مسیحی
youth hostels شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
youth hostel شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
young people جوانان
masters and misses جوانان
yoth جوانان
youth جوانان
youths جوانان
juveniles ویژه نو جوانان
youth sports بازیهای جوانان
juvenile ویژه نو جوانان
youth جوانمرد جوانان
youths جوانمرد جوانان
the youth of the country جوانان کشور
youth hostel خوابگاه جوانان
youths of puissance جوانان توانا یا نیرومند
the rising generation دوره جوانان اینده
jaycee عضو اطاق بازرگانی جوانان
There is no fault in young men having desires. <proverb> آرزو به جوانان عیب نیست .
small fry <idiom> شخص غیر مهم ،جوانان
gilded youth جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
borstal دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
borstals دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
Gangs of youths went on the rampage through the inner city. دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
In the nature of things, young people often rebel against their parents. طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
clup باشگاه
clubmate هم باشگاه
clubs باشگاه
clubbed باشگاه
club باشگاه
clubbing باشگاه
service club باشگاه سربازان
club sport باشگاه ورزشی
general manager مدیر باشگاه
mess treasurer حسابدار باشگاه
clubs خاج باشگاه
club خاج باشگاه
mess president رئیس باشگاه
indian club باشگاه هندیها
clubbing خاج باشگاه
hunt club باشگاه شکارچیان
clubbed خاج باشگاه
messes نهارخوری باشگاه
mess نهارخوری باشگاه
football club [British Englisch] باشگاه فوتبال
steward خدمه باشگاه
steward پیشخدمت باشگاه
common rooms باشگاه دانشجویان
common room باشگاه دانشجویان
waived رد ادعای باشگاه
waives رد ادعای باشگاه
waive رد ادعای باشگاه
stewards خدمه باشگاه
stewards پیشخدمت باشگاه
service club باشگاه افراد
hare brained بی پروا
perdue بی پروا
perdu بی پروا
temerarious بی پروا
unadvised بی پروا
uninhibited بی پروا
irregardless بی پروا
incosiderate بی پروا
dreadnought بی پروا
dautless بی پروا
dashing بی پروا
audacious بی پروا
daredevils بی پروا
daredevil بی پروا
insouciant بی پروا
prudence پروا
rash بی پروا
heed پروا
heeded پروا
heeding پروا
solicitude پروا
heedless بی پروا
inconsiderate بی پروا
dare devil بی پروا
dauntless بی پروا
heady بی پروا
impetuous بی پروا
reckless بی پروا
unscrupulous بی پروا
heeds پروا
foolhardy بی پروا
rashes بی پروا
pavilions باشگاه بازیگران در انگلستان
country clubs باشگاه ورزشی وتفریحی
country club باشگاه خارج از شهر
option حق باشگاه در تمدید قرارداد
options حق باشگاه در تمدید قرارداد
gymkhana ورزشگاه باشگاه ورزشی
gymkhanas ورزشگاه باشگاه ورزشی
country club باشگاه ورزشی وتفریحی
pavilion باشگاه بازیگران در انگلستان
wardroom باشگاه افسران ناو
clubhouse محل باشگاه وانجمن
messes غذاخوری باشگاه ناو
pro shop فروشگاه باشگاه حرفهای
jockey club باشگاه سوارکاران انگلستان
golf club باشگاه گلف بازان
country clubs باشگاه خارج از شهر
jockey club باشگاه سوار کاران
mess غذاخوری باشگاه ناو
clubhouses محل باشگاه وانجمن
rotarian عضو باشگاه روتاری
mess treasurer متصدی صندوق باشگاه
brashest عجول و بی پروا
slapdash بی پروا ناگهان
hotheads ادم بی پروا
harum scarum ادم بی پروا
brasher عجول و بی پروا
confident بی پروا رازدار
adventurers جسور بی پروا
hothead ادم بی پروا
adventurer جسور بی پروا
brash عجول و بی پروا
reckless of danger بی پروا ازخطر
reck پروا داشتن
banzai attack حمله بی پروا
glee club کلوب یا باشگاه اواز و سرود
unattached بدون وابستگی ورزشکار به باشگاه
grand tours سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tour سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
spitfire آدم تند و بی پروا
sprawl بی پروا درازکشیدن یا نشستن
sprawling بی پروا درازکشیدن یا نشستن
madcap ادم بی پروا و وحشی
to ride for a fall بی پروا سوار شدن
sprawls بی پروا درازکشیدن یا نشستن
headlong بی پروا شیرجه رونده
have money to burn <idiom> بی پروا خرج کردن
YWCA مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCAs مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
protection and indemnity club باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
to hog <idiom> بی پروا چیره شدن [اصطلاح]
dont care a rap هیچ پروا نداشته باشید
hotspur ادم تند وبی پروا
clubbing :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubbed :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
club :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
to go clubbing به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
clubs :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
to hog <idiom> بی پروا برای خود گرفتن [اصطلاح]
to hog <idiom> بی پروا برای خود قاپیدن [اصطلاح]
man a bout town ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
scapegrace ادم بی پروا وبی ملاحظه اصلاح ناپذیر
young saints Šold devils جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
p&l club club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com