English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
ululate باصدای بلند ناله وزاری کردن
Other Matches
haranguing باصدای بلند نطق کردن
harangued باصدای بلند نطق کردن
harangue باصدای بلند نطق کردن
sound off باصدای بلند صحبت کردن
harangues باصدای بلند نطق کردن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
aloud باصدای بلند
high باصدای بلند
loudest باصدای بلند
louder باصدای بلند
highs باصدای بلند
loud باصدای بلند
highest باصدای بلند
to laugh boisterously باصدای بلند خندیدن
dirdum توبیخ باصدای بلند
declamatory مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلند وغرا
To weep and wail . گریه وزاری کردن
slam صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slamming صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slammed صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slams صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
snuffle باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
with a plaintive key با صدای ناله با لحن ناله امیز
thunders اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
thunder اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
thundered اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
whish باصدای هیس حرکت کردن
gaff باصدای بلندخندیدن قلابدار کردن
whines ناله کردن
whinged ناله کردن
whingeing ناله کردن
bleated ناله کردن
groaned ناله کردن
whinging ناله کردن
to heave a groan ناله کردن
groan ناله کردن
hone ناله کردن
honed ناله کردن
honing ناله کردن
whining ناله کردن
whinges ناله کردن
whinge ناله کردن
mewl ناله کردن
hones ناله کردن
whined ناله کردن
whimpers ناله کردن
whimpering ناله کردن
bleating ناله کردن
to utter a groan ناله کردن
utter a groan ناله کردن
bleats ناله کردن
whimpered ناله کردن
whimper ناله کردن
groans ناله کردن
groaning ناله کردن
bleat ناله کردن
whine ناله کردن
to r. at something از چیزی ناله کردن
pule ناله وشکایت کردن
tolling طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
toll طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolls طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
yowled صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowl صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowling صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowls صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
to bitch [American E] [about something] ناله کردن [درباره چیزی]
to grouse [about somt.] ناله کردن [درباره چیزی]
to grouch ناله کردن [درباره چیزی]
wail ناله کردن ماتم گرفتن
to gripe ناله کردن [درباره چیزی]
to nag [about something] ناله کردن [درباره چیزی]
wailing ناله کردن ماتم گرفتن
to moan ناله کردن [درباره چیزی]
wails ناله کردن ماتم گرفتن
to crab [American E] [about something] ناله کردن [درباره چیزی]
wailed ناله کردن ماتم گرفتن
to kvetch [American E] [about something] ناله کردن [درباره چیزی]
querulousness خوی ناله کردن وگله زاری
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
swish باصدای فش فش زدن
boisterously باصدای زیاد
plunk باصدای تلپ
swishing باصدای فش فش زدن
swishes باصدای فش فش زدن
plop باصدای تلپ
swished باصدای فش فش زدن
plopping باصدای تلپ
plops باصدای تلپ
audibly باصدای رسا
plopped باصدای تلپ
flip flop باصدای چلپ چلوپ
heave بلند کردن
heaved بلند کردن
hoist بلند کردن
elevates بلند کردن
elevating بلند کردن
heightens بلند کردن
hoists بلند کردن
hoisted بلند کردن
heighten بلند کردن
upraise بلند کردن
erect بلند کردن
erected بلند کردن
erecting بلند کردن
erects بلند کردن
heightening بلند کردن
to throw up بلند کردن
to kick up با پا بلند کردن
lift بلند کردن
lifting بلند کردن
lifts بلند کردن
heightened بلند کردن
lifted بلند کردن
exalting بلند کردن
walk off with بلند کردن
heist بلند کردن
exalts بلند کردن
heists بلند کردن
throw up بلند کردن
elevate بلند کردن
exalt بلند کردن
rasp باصدای سوهان گوش راازردن
high تند زیاد باصدای زیر
rasps باصدای سوهان گوش راازردن
whiff باصدای پف حرکت دادن وزیدن
rasped باصدای سوهان گوش راازردن
rasping باصدای سوهان گوش راازردن
highs تند زیاد باصدای زیر
highest تند زیاد باصدای زیر
soared بلند پروازی کردن
soar بلند پروازی کردن
hoisted وسیله بلند کردن
hoists وسیله بلند کردن
soars بلند پروازی کردن
chairlift سردست بلند کردن
chairlifts سردست بلند کردن
turn down <idiom> کم کردن صدای بلند
craned وسیله بلند کردن
steals بلند کردن چیزی
steal بلند کردن چیزی
hoist وسیله بلند کردن
hydraulic lift بلند کردن اب به نیروی اب
crane وسیله بلند کردن
craning وسیله بلند کردن
lift fire بلند کردن اتش
cranes وسیله بلند کردن
flop صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flopping صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flopped صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flops صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
raise a dust گرد و خاک بلند کردن
vociferate با صدای بلند ادا کردن
banks کپه کردن بلند شدن
hoists بلند کردن وسایل سنگین
bank کپه کردن بلند شدن
shoplifting بلند کردن جنس از مغازه
pedestal بلند کردن ترفیع دادن
pedestals بلند کردن ترفیع دادن
hoist بلند کردن وسایل سنگین
hoisted بلند کردن وسایل سنگین
to make a dust گردو خاک بلند کردن
to put forth بلند کردن نمایش دادن
moans ناله
wails ناله
wail ناله
croons ناله
whining ناله
wailing ناله
wailed ناله
whined ناله
grumble ناله
grumbled ناله
grumbles ناله
groaning ناله
groans ناله
plaintively با ناله
whines ناله
crooning ناله
crooned ناله
groan ناله
moan ناله
groaned ناله
moaned ناله
moaning ناله
querimonious ناله کن
mewl ناله
croon ناله
whine ناله
querimo ناله کن
to ring the curtain up or down پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
craning باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lift بلند کردن شریک رقص اززمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com