Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
lay out
باغچه بندی ترتیب
Other Matches
to lay out
باغچه بندی کردن
phrasing
ترتیب بندی قطعات موسیقی
random processing
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
scheduled
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
flower bed
باغچه
gardens
باغچه
gardened
باغچه
garden
باغچه
garden plot
باغچه
bed
باغچه
beds
باغچه
crofts
باغچه
croft
باغچه
parterre
باغچه گلکاری
jardin anglo-chinois
باغچه طبیعی
rosery
باغچه گل سرخ
conservative wall
دیوار باغچه
summer house
خانه باغچه دار
phased array
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
summer house
خانه ییلاقی باغچه دار
conceit
[بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
rock garden
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
chains
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
bengal cottage
[باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
garden design
طرح باغی
[با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments
طرح بندی صورت بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
orderless
بی ترتیب
order
ترتیب
irregular
بی ترتیب
pial
بی ترتیب
immethodical
بی ترتیب
sequence
ترتیب
kelter or kilter
ترتیب
ordonnance
ترتیب
to order
<idiom>
به ترتیب
in series
به ترتیب
serialization
ترتیب
arrangment
ترتیب
ataxic
بی ترتیب
anomaly
بی ترتیب
set up
ترتیب
sequences
ترتیب
lay out
ترتیب
configuration
ترتیب
randomly
بی ترتیب
arr
ترتیب
catenation
ترتیب
kelter
ترتیب
out of kelter
بی ترتیب
configurations
ترتیب
random
بی ترتیب
arramgement
ترتیب
anomalies
بی ترتیب
ordering
ترتیب
regularity
ترتیب
arrangements
ترتیب
organisations
ترتیب
organization
ترتیب
organizations
ترتیب
assortments
ترتیب
arrangement
ترتیب
respectively
به ترتیب
management
ترتیب
managements
ترتیب
to make an arrangement
ترتیب
regvlarity
ترتیب
assortment
ترتیب
system
ترتیب
collocation
ترتیب
orderliness
ترتیب
disorderly
بی ترتیب
systems
ترتیب
regularities
ترتیب
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
sequence
رشته ترتیب
line-ups
به ترتیب ایستادن
expandede order
ترتیب مبسوط
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگر
systems
نظم ترتیب
collating sequence
ترتیب تلفیقی
system
نظم ترتیب
dresses
ترتیب دادن
dress
ترتیب دادن
on the other side
<adv.>
به ترتیب دیگر
birth order
ترتیب ولادت
rearrangements
ترتیب مجدد
line-up
به ترتیب ایستادن
train
نظم ترتیب
trained
نظم ترتیب
trains
نظم ترتیب
fifo
به ترتیب ورود
firing order
ترتیب احتراق
arrengement
ترتیب دادن
ascending order
ترتیب صعودی
first in first out
به ترتیب ورود
tactics
نظم و ترتیب
connecting arrangement
ترتیب پیوسته
ratings
ترتیب تقدم
line up
به ترتیب ایستادن
rearrangement
ترتیب مجدد
to map out
ترتیب دادن
castrametation
فن ترتیب اردو
sequences
رشته ترتیب
sequences
ترتیب دادن
in chronological order
به ترتیب تاریخ
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
به ترتیب دیگر
apart from that
<adv.>
به ترتیب دیگر
decreasing order
ترتیب کاهنده
alternatively
<adv.>
به ترتیب دیگر
calling sequence
ترتیب فراخوانی
indue order
به ترتیب صحیح
instrumentation
ترتیب اهنگ
data set
ترتیب داده
curialism
ترتیب دربارپاپ
by the same token
<adv.>
به ترتیب دیگر
sequence
ترتیب دادن
untune
بی ترتیب کردن
kelter
بی ترتیب مختل
rating
ترتیب تقدم
desultorily
بطور بی ترتیب
gradational
به ترتیب درجه
formation
ترتیب قرارگرفتن
word order
ترتیب واژه ها
compose sequence
ترتیب ساختگی
descending sort
ترتیب نزولی
connecting arrangement
ترتیب متصل
control sequence
ترتیب کنترل
precedence
ترتیب تقدم
on the other hand
<adv.>
به ترتیب دیگر
critical assembly
ترتیب بحرانی
layout
ترتیب وسایل
disciplines
تادیب ترتیب
discipline
تادیب ترتیب
alphabetical order
ترتیب رکوردها
permanency
ترتیب همیشگی
permanencies
ترتیب همیشگی
scheme
ترتیب رویه
random fill
خاکریز بی ترتیب
arrangements
ترتیب تنظیم
schemed
ترتیب رویه
arrangements
ترتیب اصلاح
schemes
ترتیب رویه
as to that
<adv.>
به این ترتیب
orchestration
ترتیب هم اهنگی
lighting scheme
ترتیب روشنایی
arrangement
ترتیب تنظیم
partial order
پاره ترتیب
partial order
ترتیب جزئی
disciplining
تادیب ترتیب
sequencing
ترتیب گذاری
sequencer
ترتیب سنج
layouts
ترتیب وسایل
sequencing
ترتیب دهی
sequence number
شماره ترتیب
sequence counter
ترتیب شمار
sequence control
کنترل ترتیب
sequence check
مقابله ترتیب
ordaining
ترتیب دادن
ordained
ترتیب دادن
ordain
ترتیب دادن
runs
ترتیب محوطه
ordains
ترتیب دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com